معنی ستایش لطف خدا فارسی یازدهم

معنی ستایش لطف خدا (ستایش فارسی یازدهم)

ستایش لطف خدا را خوانده‌اید؟ قرار است در این مقاله، با تمام جزئیات این شعر مهم کتاب فارسی 2 آشنا شویم. این مقاله بهترین منبع برای یادگیری شعر ستایش لطف خدا در امتحان نهایی فارسی یازدهم است.

آموزش، فقط محدود به چارچوب کلاس نیست. ما در سایت فارسی ۱۰۰ زمینه‌ای برای بهره‌گیری دانش‌آموزان از آموزش رایگان و همیشگی فراهم کرده‌ایم.

در این مقاله آموزشی، شرح و معنی شعر لطف خدا (ستایش فارسی یازدهم) توسط گروه آموزشی راه روشن (دکتر سید علی هاشمی، دکتر امید نقوی و بهرام میرزایی) به شما ارائه می‌شود.

متن ستایش لطف خدا

به نامِ چاشنی‏ بخش زبان‏‌ها   حلاوت‏ سنج معنی در بیان‏‌ها
بلند آن سر، که او خواهد بلندش   نَژَند آن دل، که او خواهد نَژَندش
درِ نابستۀ احسان گشاده است   به هر کس آنچه می‏‌بایست، داده است
به ترتیبی نهاده وضعِ عالم که نی یک موی باشد بیش و نی کم
اگر لطفش قرین حال گردد همه اِدبارها، اِقبال گردد
وگر توفیقِ او یک سَو نَهَد پای  نه از تدبیر کار آید، نه از رای
خِرَد را گر نبخشد روشنایی  بماند تا اَبد در تیره ‏رایی
کمالِ عقل آن باشد، در این راه که گوید نیستم از هیچ آگاه
  فرهاد و شیرین، وحشی بافقی

کلیات ستایش لطف خدا

قالب: مثنوی. نوع ادبی: غنایی. وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن.

وحشی بافقی: وحشی بافقی یکی از شاعران بزرگ تاریخ ایران در سال ۹۳۹ هجری قمری در شهرستان بافق استان یزد متولد شد. دوران زندگی او با پادشاهی شاه طهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده هم‌زمان بود. وی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش سپری نمود. او در جوانی به یزد رفت و از دانشمندان و سخنگویان آن شهر کسب فیض کرد و پس از چند سال به کاشان عزیمت نمود و شغل مکتب‌داری را برگزید.

وی پس از روزگاری اقامت در کاشان و سفر به بندر هرمز و هندوستان، در اواسط عمر به یزد یا کرمان (دقیقا مشخص نیست) بازگشت و تا پایان عمر (سال ۹۹۱ هجری قمری) در این شهر زندگی کرد. وحشی بافقی به‌دلیل انزوا‌طلبی که داشت، این تخلص را برای خود انتخاب کرد. وحشی در گذشته به‌معنای «گوشه‌گیر» بوده است و با مفهوم امروزی آن کاملا تفاوت دارد.

وحشی بافقی یکی از غزل‌سراهای بزرگ تاریخ کشورمان محسوب می‌شود. مضمون اشعار او بیشتر عشق‌های بی‌سرانجام، گله و شکایت از مشکلات زندگی است. کتاب «کلیات وحشی» او حدود ۹ هزار بیت دارد که اشعار آن علاوه بر غزل در قالب‌های دیگری نیز سروده شده‌اند. وحشی منظومه‌ای به نام «ناظر و منظور» دارد که ۱۵۶۱ بیت دارد. از دیگر آثار مهم وحشی می‌توان به مثنوی فرهاد و شیرین اشاره کرد.

معنی ستایش لطف خدا فارسی یازدهم

معنای کلمات ستایش لطف خدا

چاشنی: مزه، طعم، اندکی از چیزی که وارد غذا می‌‏کنند تا آن را خوشمزه و گوارا کند. چاشنی‌‏بخش: مزه‌‏دهنده؛ در اینجا آنچه برای اثربخشی کلام به آن اضافه شود. حَلاوت: شیرینی، شیرین شدن. حَلاوت‏‌سَنج: شیرینی‌بخش، دل‌پذیری و لذت‌‏بخش‏ بودن. نژند: خوار، زبون، ذلیل، اندوهگین. نابسته: نبسته، باز. احسان: خوبی، نیکی، بخشش. نهاده: قرار داده، گذاشته. نی: مخفّف (کوتاه شدۀ) «نیست».

لطف: نیکویی، خوش ‏رفتاری، نرم‌خویی، در اصطلاح عرفانی به معنای تربیت عاشق توسط معشوق (خدا) است، بر اساس مهربانی و مدارا. قرین: همراه، همدم. حال: چگونگی، کیفیّت، در اصطلاح عرفانی به معنای حالتی که بی‌اختیار در دل عارف پدید می‌آید و به سرعت از بین می‌‏رود، ولی اثرات آن مفید و ماندگار است. اِدبار: نگون‌بختی، پشت کردن، بدبختی، سیه‌‏روزی، متضاد اقبال. اقبال: نیک‌‎بختی، روی آوردن، خوشبختی، سعادتمندی.

تدریس خصوصی فارسی یازدهم | کلاس خصوصی فارسی یازدهم

توفیق: آن است که خداوند، اسباب را موافق خواهش بنده مهیّا کند تا خواهش او به نتیجه برسد؛ سازگار گردانیدن، موافق گردانیدن، کامیابی. تدبیر: عاقبت‌‏اندیشی، به سرانجام کار فکر کردن. رای: فکر، اندیشه. تیره‌‏رایی: بداندیشی، ناراستی، بدفکری. کمال: کامل بودن، تکمیل بودن. 

معنی ستایش لطف خدا + نکات ستایش فارسی یازدهم 

به نامِ چاشنی‌بخشِ زبان‏‌ها   حَلاوت‌سنجِ معنی در بیان‌ها

بیت 1: به نام خداوندی سخنم را آغاز می‎‌کنم که نام و یاد او، ارزش‌‎دهندۀ سخن است و باعث اثربخشی کلام می‌‎شود و به نام خدایی که موجب شیرینی و دل‌پذیری سخن می‎‌شود.

نکات: صفت فاعلی مرکب کوتاه شده: «چاشنی‌‎بخش». حذف به قرینه معنوی: «سخن را آغاز می‌‎کنم». شبکۀ معنایی: «زبان و بیان» و «چاشنی و حلاوت». مجاز: «زبان» مجاز از «سخن». حس ‎آمیزی: «چاشنی‌‎بخش زبان». حس آمیزی: «حلاوت‌‎سنج معنی در بیان‌‎ها». کنایه: «چاشنی‌‎بخش» کنایه از «ارزشمندکننده». تناسب: «زبان و بیان» و «چاشنی و حلاوت».

بلند آن سر، که او خواهد بلندش    نَژَند آن دل، که او خواهد نَژَندش

بیت 2: خداوند هرکس را بخواهد سربلند می‌‎کند و هرکس را بخواهد خوار و پست می‌‎سازد.

نکات: شبکۀ معنایی: «سر، دل». مجاز: «سر»، «دل» مجاز از «انسان». بیت «موازنه» دارد. واژه آرایی (تکرار): «بلند»، «نژند». تناسب: «سر ، دل». تلمیح: به آیه «تعزُّ مَن تَشاء و تَذِلُّ مَن تَشاء».

درِ نابستۀ احسان گُشاده است   به هر کس آنچه می‌بایست، داده است

بیت 3: نیکی و بخشش او مانند دری در برابر همه انسان‌‎ها باز است (شامل همۀ انسان‌ها می‌‎شود و همیشگی است) و به هرکس به اندازۀ شایستگی‌اش بخشیده است.

نکات: یک ترکیب وصفی و یک ترکیب اضافی: «درِ نابستۀ احسان». اضافۀ استعاری: درِ احسان (احسان مانند خانه ‎ای است که درش باز است). واج آرایی: «س».

 

معنی ستایش لطف پروردگار فارسی یازدهم

 

به ترتیبی نَهاده وضعِ عالم که نِی یک موی باشد بیش و نِی کم

بیت 4: خداوند جهان را طوری آفریده که همه‎‌چیز در جا و اندازۀ خود است و هیچ‌چیز کم و زیاد آفریده نشده است.

نکات: حذف به قرینۀ لفظی در مصراع دوم: فعل «باشد» در «که نی یک موی باشد بیش و نی کم». «نی»: نه. کنایه: «به اندازۀ یک مو» کنایه از «بسیار کوچک و ریز». تضاد: «بیش و کم».

اگر لُطفش قَرینِ حال گردد همه اِدبارها، اِقبال گردد

بیت 5: اگر لطف و محبّت او شامل حال کسی گردد، همۀ بدبختی‌ها و سختی‎‌ها به خوشبختی تبدیل می‌‎شود.

نکات: تضاد: «اِدبار و اقبال». حُسن تعلیل: علّت خوشبختی در توجّه او به ماست.

وگر توفیقِ او یک سَو نَهَد پای  نه از تدبیر کار آید، نه از رای

بیت 6: و اگر او به بنده‎‌اش توجّه نکند و لطفش شامل او نشود، دیگر از دست اندیشه و عقل نیز کاری برنمی‌آید و عاجز و ناتوان می‌‎شود.

نکات: حذف به قرینۀ لفظی: فعل «آید» در مصراع دوم. کنایه: «یک سو پا نهادن» کنایه از «توجّه نکردن» است. تشخیص: «پای نهادن توفیق». مراعات ‎النّظیر: «رای و تدبیر».

خِرَد را گر نبخشد روشنایی   بماند تا اَبد در تیره‌‏رایی

بیت 7: اگر با نور خودش خرد را روشن (اندیشه ‎گر و متفکّر) نکند همیشه عقل در نادانی و جهالت باقی می‌ماند.

نکات: مفعول: «روشنایی». « را» در معنی حرف اضافه: خرد را گر نبخشد (به خرد اگر نبخشد). تضاد: «تیره و روشن». کنایه: «تیره‌‎رایی» کنایه از «نادانی». تلمیح: به آیۀ «یُخرِجونَهم مِن النّور الی الظُلُمات».

کمالِ عقل آن باشد، در این راه که گوید نیستم از هیچ آگاه

بیت 8: زمانی عقل انسان در این راه (شناخت حقیقت الهی) کامل شده است که اقرار کند هيچ‌چیزی نمی‌‎داند.

نکات: ترکیب اضافی: «کمالِ عقل». تشخیص: «عقل بگوید». استعاره: «راه» استعاره از «درک حقیقت الهی». پارادوکس (متناقض نما): «کمال عقل در ندانستن است».

معنی ستایش لطف خدا فارسی یازدهم

چند نکته تکمیلی ستایش فارسی یازدهم

ما در این مقاله، به بررسی معنی ستایش لطف خدا، ستایش فارسی یازدهم پرداختیم و متن کامل شعر مندرج در کتاب را آورده‌ایم.

برای خواندن متن کامل شعر، اینجا کلیک کنید و اگر می‌خواهید منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی را به طور کامل بخوانید، اینجا کلیک کنید. البته من از شما می‌خواهم که بعد از خواندن این مقاله، به سراغ مطالعه بخش‌های دیگر کتاب بروید.

 حمایت مالی فارسی 100

همچنین ما، علاوه بر معنی شعر ستایش فارسی یازدهم، شرح و معنی درس‌های دیگر کتاب فارسی یازدهم را در سایت فارسی 100 قرار داده‌ایم. برای مطالعه این مقاله‌ها، اینجا کلیک کنید.

14 دیدگاه برای “معنی ستایش لطف خدا (ستایش فارسی یازدهم)

    • سید علی هاشمی گفته:

      سلام. در بیت 3 جمله داریم. برای یادگیری بهتر شمارش تعداد جملات، به مقاله آموزش شمارش جملات مراجعه کنید.

  1. شجاعی گفته:

    سلام. توی عبارت «در نابسته احسان» هسته و وابسته چه کلماتی هستن؟

    • سید علی هاشمی گفته:

      سلام. در این عبارت کلمه «در» هسته است و کلمات «نابسته» (صفت) و «احسان» (مضاف الیه) وابسته هستند.

    • سید علی هاشمی گفته:

      سلام. بله. این دو کلمه از یک ریشه و هم‌خانواده هستند.

    • سید علی هاشمی گفته:

      سلام. برای این تخلص دلایل مختلفی ذکر شده است. از جمله بعضی گفته‌اند انتخاب این تخلص به خاطر گوشه‌گیری شاعر بوده و بعضی گفته‌اند به خاطر تجرّد و ازدواج نکردن، این تخلص را برگزیده است.

  2. ابوالفضل عابدی گفته:

    با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما استاد هاشمی عزیز و گرامی.با تشکر از مطالب مفید و اموزنده شما حتی خارج از چارچوب کلاس
    دوستدار شما ابوالفضل عابدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *