معنی درس آزادی درس سوم فارسی دوازدهم

معنی درس آزادی (درس 3 فارسی دوازدهم)

درس آزادی را خوانده‌اید؟ قرار است در این مقاله، با تمام جزئیات این درس مهم کتاب فارسی 3 آشنا شویم. این مقاله بهترین منبع برای یادگیری درس آزادی در امتحان نهایی فارسی دوازدهم است. مقاله معنی درس آزادی برای دانش‌آموزان رشته‌های علوم تجربی، ریاضی و فیزیک، علوم انسانی و معارف اسلامی کاربردی است.

آموزش، فقط محدود به چارچوب کلاس نیست. ما در سایت فارسی ۱۰۰ زمینه‌ای برای آموزش فارسی دبیرستان و بهره‌گیری دانش‌آموزان از آموزش رایگان و همیشگی فراهم کرده‌ایم.

در این مقاله آموزشی، شرح و معنی درس آزادی و گنج حکمت خاکریز، درس سوم کتاب فارسی دوازدهم (فارسی 3) توسط دکتر سید علی هاشمی به شما ارائه می‌شود.

شعر آزادی

ناله مرغ اسیر این‌همه بهر وطن است/ مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است

همّت از باد سحر می‌طلبم گر ببرد/ خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است

فکری ای هموطنان در ره آزادی خویش/ بنمایید که هر کس نکند مثل من است

خانه‌ای کاو شود از دست اجانب آباد/ ز اشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است

جامه‌ای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن/ بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است

آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم/ ملّت امروز یقین کرد که او اهرمن است

ابوالقاسم عارف قزوینی

کلیات درس آزادی و دفتر زمانه

قالب: غزل. نوع ادبی: غنایی. وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (ویژه رشته علوم انسانی و معارف اسلامی).

عارف قزوینی: ابوالقاسم عارف قزوینی، یکی از موسیقیدانان، خوانندگان و شاعران بزرگ دوره مشروطه است. عارف از اهالی شهر قزوین بود که بعدها به تهران آمد و ضمن فعالیت در عرصۀ هنر، به مشارکت در امور سیاسی پرداخت. عارف قزوینی از جمله نخستین خوانندگان معاصر بود که به‌طور رسمی به برگزاری کنسرت پرداخت. او در این محافل، تصنیف‌های وطنی و سیاسی خود را با صدایی خوش، برای مخاطبان می‌خواند.

معنی درس آزادی فارسی دوازدهم

بعضی از آثار او، ازجمله تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده»، بارها توسط خوانندگان مختلف خوانده شده‌اند. عارف در دوم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی (در 54 سالگی) در شهر همدان از دنیا رفت و در آرامگاه بوعلی سینا به‌خاک سپرده شد.

فرخی یزدی: شاعر گران‌قدر و ارزشمند دوره مشروطه و پهلوی اول، میرزا محمد فرّخی یزدی، معروف به تاج الشعرا، عمر خود را صرف مبارزه با استبداد و مطالبۀ آزادی کرد. او ازجمله شاعران و روزنامه‌نگاران دوره مشروطه و پهلوی اول بود که دل در گرو انقلاب کمونیستی در روسیه داشت و دوست داشت که حکومتی نظیر آنچه در کشور روسیه برپا شده بود، در ایران نیز بر سر کار بیاید.

فرخی یزدی، سردبیر روزنامه طوفان بود و مدتی به عنوان نماینده مردم یزد در مجلس شورای ملی فعالیت کرد. سرانجام، او در زندان قصر از دنیا رفت یا به عبارت دیگر، به قتل رسید.

شعر دفتر زمانه درس 3 فارسی دوازدهم

معنای کلمات درس آزادی و دفتر زمانه

مرغ: پرنده. وطن: کشور. مَسلَک: روش، طریق. همّت: گرایشی نیرومند به پیشرفت و دستیابی به هدف‌های والا، کمک. سحر: صبح. طَرْف: کناره، کنار. چمن: باغ. اجانب: جمع اجنبی، بیگانگان. بیت الحَزَن: خانۀ غم، ماتمکده. جامه: لباس. بِدَر: پاره کن (فعل امر). که: زیرا که. ننگ: باعث بی‌آبرویی. کم: کمتر. آن کس: منظور محمدعلی شاه است. مُلک: کشور، سرزمین. سلیمان: نام یکی از پادشاهان و پیامبران بنی‌اسرائیل. اهرمن: شیطان.

فُتَد: می‌افتد. زمانه: روزگار. صاحب‌قلم: نویسنده، اندیشمند. پیشگاه: بارگاه. اهل خرد: خردمند. تهی: خالی. فراغت: آسایش و آرامش. جمشید جم: پادشاه اسطوره‌ای ایران. بسی: بسیار. فرخی: تخلص شاعر. موافق: هم‌رای و همراه. ثابت‌قدم: ثابت‌رأی و ثابت عزم، دارای اراده قوی.

 

معنی درس آزادی + نکات درس آزادی

نالۀ مرغ اسیر این‌همه بهر وطن است/ مَسلَکِ مرغ گرفتار قفس، همچو من است

بیت 1: پرندۀ اسیر (منظور خود شاعر است)، برای کشور آواز می‌خواند. پرنده‌ای که در قفس افتاده، مانند من رفتار می‌کند. 

نکات: کلمه هم‌آوا: «بهر» با «بحر» هم‌آوا است. استعاره: «مرغ» در مصراع اول استعاره از شاعر. تشبیه: «مَسلَکِ مرغ گرفتار قفس، همچو من است».واژه آرایی: «مرغ».مراعات نظیر: «مرغ، اسیر، گرفتار، قفس». واج آرایی: مصوت «-ِ»، «م»، «س»، «ر». مفهوم: میهن‌دوستی شاعر و گرفتاری او در وطن.

***

همّت از باد سحر می‌طلبم گر ببرد/ خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است

بیت 2: از باد صبحگاهی کمک می‌خواهم که پیامی از من به دوستانم ببرد که در گوشه و کنار باغ (کشور ایران)، آزاد هستند.   

نکات: تشخیص و استعاره: «همّت از باد سحر می‌طلبم»، باد سحر مثل انسانی دانسته شده که می‌تواند کمک کند. نماد: «باد سحر» نماد پیام‌رسان. واج آرایی: «ب». استعاره مکنیه: شاعر «رفیقان» خود را از پرندگانی آزاد استعاره گرفته که در باغ‌ها آزاد هستند. جناس ناهمسان: «من، چمن». کنایه: «به طرف چمن است» کنایه از اینکه آزاد و رها است. مفهوم: درخواست کمک از یاران.

***

فکری ای هموطنان! در ره آزادی خویش/ بنمایید که هر کس نکند مثل من است

بیت 3: ای هم‌میهنان! برای آزادی خود فکری کنید (کاری انجام دهید)؛ وگرنه شما هم مثل من گرفتار و زندانی خواهید شد. 

نکات: منادا: هموطنان. حذف به قرینه لفظی: در مصراع دوم، کلمۀ «فکری» حذف شده است. کنایه: «فکری بنمایید» کنایه از اینکه کاری انجام دهید. تشبیه: «هر کس نکند مثل من است». واج آرایی: «ن». جناس ناهمسان: «در، هر». مفهوم: تشویق مردم به تلاش برای آزادی.

***

خانه‌ای کاو شود از دست اجانب آباد/ زَ اشک ویران کنش آن خانه که بیت الحَزَن است

بیت 4: کشوری که توسط بیگانگان آباد شود، باید آن‌قدر بر آن گریست تا خراب شود؛ زیرا آن کشور، خانۀ غم است. 

نکات: مخفّف: «کاو» مخفف «که او». حذف به قرینه لفظی: «آن خانه بیت الحَزَن است». استعاره: «خانه» استعاره از کشور. مجاز: «دست» مجاز از نیرو. اغراق: «ز اشک ویران کنش». تلمیح: بیت به ماجرای ساخت بیت الحزن توسط حضرت یعقوب (ع) اشاره دارد. تضاد: «آباد، ویران». تشبیه: «آن خانه بیت الحزن است». تکرار: «خانه». مفهوم: مخالفت با حضور بیگانگان. 

***

جامه‌ای کاو نشود غرقه به خون بهر وطن/ بِدَر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است

بیت 5: لباسی را که به‌خاطر وطن در خون غرق نشود (خون‌آلود نشود)، پاره کن؛ زیرا که باعث بی‌آبرویی بدن و کم‌ارزش‌تر از کفن است.

نکات: مخفّف: «کاو» مخفف «که او». اغراق: «غرقه به خون شدن لباس». کنایه: «بدر آن جامه» آن لباس را نابود و پاره کن. مجاز: «تن» مجاز از انسان. واج آرایی: «ن»، «ک». واژه آرایی: «جامه». تناسب: «جامه، کفن». مفهوم: لزوم جانفشانی برای کشور.

***

آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم/ ملّت امروز یقین کرد که او اهرمن است

ابوالقاسم عارف قزوینی

بیت 6: آن کسی (محمدعلی شاه قاجار) که در کشورمان، مانند سلیمان به پادشاهی رساندیم؛ امروز مردم فهمیده‌اند که او در واقع شیطان بوده است.  

نکات: تلمیح: به داستان حضرت سلیمان و بر تخت نشستن دیو به جای او اشاره دارد. تضاد: «سلیمان، اهرمن». واج آرایی: «ک». کنایه: «سلیمان کردیم» کنایه از اینکه به پادشاهی رساندیم. مراعات نظیر: «ملک، سلیمان، اهرمن». تشبیه: «سلیمان کردیم»، «او اهرمن است». مفهوم: فساد حاکمان و ظاهرسازی آنها.

تدریس خصوصی فارسی دوازدهم | کلاس خصوصی فارسی دوازدهم

شعر دفتر زمانه

هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت/ آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت

در دفتر زمانه فتد نامش از قلم/ هر ملّتی که مردم صاحب قلم نداشت

در پیشگاه اهل خرد نیست محترم/ هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت

با آنکه جیب و جام من از مال و می‌‌ تهی است/ ما را فراغتی‌ست که جمشید جم نداشت

انصاف و عدل داشت موافق بسی، ولی/ چون فرّخی موافق ثابت قدم نداشت

فرّخی یزدی

معنی شعر دفتر زمانه + نکات شعر دفتر زمانه

هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت/ آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت

بیت 1: هیچ‌وقت من نگران کم و زیاد شدن دارایی‌های مادّی‌ام نبودم. بله، دل من غمگین نبود، چون اسیر مادّیات نبود.

نکات: حذف به قرینه لفظی: «آری (دلم) نداشت غم. قالب شعر: غزل اجتماعی. وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (ویژه رشته علوم انسانی و معارف اسلامی). تضاد: «کم، بیش». تکرار: «کم»، «بیش»، «غم»، «نداشت». کنایه: «غم بیش و کم نداشتن» کنایه از در بند مادیات نبودن. جناس: «کم، غم». مفهوم: رهایی از تعلقات مادی باعث آسودگی است. 

***

در دفتر زمانه فتد نامش از قلم/ هر ملّتی که مردم صاحب‌قلم نداشت

بیت 2: هر ملّتی که افراد دانشمند و نویسنده نداشته باشد، نامش از کتاب تاریخ حذف می‌شود و ماندگار نخواهد بود. 

نکات: اضافه تشبیهی: «دفتر زمانه». کنایه: «فتد نامش از قلم» کنایه از اینکه فراموش می‌شود. کنایه: «صاحب‌قلم» کنایه از دانشمند و نویسنده. واژه آرایی: «قلم». مراعات نظیر: «دفتر، قلم، صاحب‌قلم». واج آرایی: «م». مفهوم: ارزشمندی دانشمندان و عالمان. 

***

در پیشگاه اهل خرد نیست محترم/ هرکس که فکر جامعه را محترم نداشت

بیت 3: هر فردی که نظر مردم را محترم نداند، نزد خردمندان، ارجمند و گرامی نخواهد بود.

نکات: مجاز: «پیشگاه» مجاز از نظر. واژه آرایی: «محترم». مجاز: «جامعه» مجاز از مردم جامعه. مفهوم: احترام به نظر مردم. 

***

با آنکه جیب و جام من از مال و می‌‌ تُهی‌ست/ ما را فراغتی است که جمشیدِ جم نداشت

بیت 4: با اینکه من فقیر هستم و رفاه مادی ندارم؛ اما آرامشی دارم که جمشید (پادشاه ایرانی) هم از آن بی‌بهره بوده است. 

نکات: حذف به قرینه لفظی: «جمشید جم (آن فراغت را) نداشت». لف و نشر مرتب: «جیب و جام من از مال و می تهی است» (ویژه رشته علوم انسانی و معارف اسلامی). تلمیح: به داستان جمشید اشاره دارد. کنایه: «تهی بودن جیب از مال» کنایه از فقر؛ «تهی بود جام از می» کنایه از نداشتن خوشی و آسایش. واج آرایی: «ج». مفهوم: بهره‌مندی از آرامش با وجود فقر مالی.

***

انصاف و عدل داشت موافق بسی، ولی/ چون فرّخی موافق ثابت‌قدم نداشت

فرّخی یزدی

بیت 5: مردم زیادی، طرفدار عدالت و انصاف هستند؛ اما هیچ‌کس در این زمینه مانند فرّخی استوار و پایدار نبود. 

نکات: حذف به قرینه لفظی: «چون فرّخی، (انصاف و عدل) موافق ثابت‌قدم نداشت». تشبیه: «چون فرّخی». واژه آرایی: «موافق». کنایه: «ثابت‌قدم» کنایه از استوار. تضاد: «داشت، نداشت». مفهوم: پایداری در عدالت‌گستری. 

گنج حکمت خاکریز

معنی گنج حکمت خاکریز فارسی دوازدهم

در لحظات اوّل عملیات که خطوط دشمن شکسته شد، پشت سر نیروهای ما ارتفاعات موسوم به «کلّه قندی» بود که دشمن با استقرار سلاح‌های زیادی قلّه را در دست داشت. شهید ساجدی با توجّه به اینکه نسبت به همه مسائل آگاهی داشت، روحیه خود را نباخته، احداث یک خاکریز دوجداره را تنها راه‌حل می‌دانست. با توجّه به امکانات محدود مهندسی و دید و تسلّط دشمن، قبول و اجرای این طرح خیلی سخت بود.

به ویژه که لازم بود در فاصله زمانی شب تا سپیده­‌دم اجرا و احداث می‌شد؛ ولی ایشان به اجرای این طرح ایمان داشت و با قاطعیّت می‌گفت: «خاکریز را صبح تحویل می‌دهیم.»

عملیات احداث خاکریز شروع شد. آن شب برادران جهاد و در رأس آنها شهید ساجدی، آرام و قرار نداشتند. در اوّلین دقایق صبح، احداث این خاکریز هشت، نه کیلومتری به پایان رسید و خاکریزی که به کمک دو نیروی مهندسی شروع شده بود، تقریبا در وسط به هم رسیدند و اتمام خاکریز روحیّۀ عجیبی در بین برادران جهادگر و رزمنده ایجاد کرد؛ امّا این کار، شهید ساجدی را راضی نمی‌کرد.

او پیش‌بینی می‌کرد که با توجّه به تسلّط دشمن بر ارتفاعات روبه‌رو و ارتفاعات پشت، امکان زیر آتش گرفتن بچّه‌ها وجود دارد؛ به همین دلیل، مرحله دوم کار را شروع کرد. خاکریزی به طول چند کیلومتر در پشت خاکریز اوّل که از آن به عنوان خاکریز دوجداره یاد می‌شود، احداث نمود.

آن روز با تدبیر حساب‌شدۀ شهید ساجدی، رزمندگان توانستند در برابر نیروهای دشمن مقاومت کنند و به پیروزی رسند.

روایت سنگرسازان ۲،‌‌‌ عیسی سلمانی لطف‌آبادی

معنای کلمات گنج حکمت خاکریز

عملیّات: اجرای طرح‌های نظامی. خطوط: جمع خط، مرز. موسوم: نامیده (شده). استقرار: برپایی، برقرار و ثابت کردن کسی یا چیزی در جایی، مستقر شدن. مسائل: جمع مسئله. روحیه را باختن: ناامید شدن. احداث شدن: ساخته شدن. خاکریز: پشتۀ خاک، سنگر. دوجداره: دارای دو دیوار. دید: چشم‌‌انداز. تسلّط: چیرگی. سپیده‌دم: پگاه، صبح زود. رأس: بالاترین نقطه. دقایق: جمع دقیقه. روحیّه: امیدواری. راضی: خرسند. تسلّط: چیرگی. تدبیر: چاره اندیشی.

نکات: کنایه: «در دست داشت» کنایه از در اختیار داشت. کنایه: «خطوط دشمن شکسته شد» کنایه از شکست و عقب‌نشینی دشمن. کنایه: «زیر آتش گرفتن» کنایه از گلوله‌باران کردن.

 حمایت مالی فارسی 100

چند نکته تکمیلی درس سوم فارسی دوازدهم

در این مقاله، به بررسی معنی درس آزادی و گنج حکمت خاکریز، درس سوم فارسی دوازدهم پرداختیم. شما می‌توانید دیوان فرخی یزدی را از سایت ایران کتاب خریداری کنید. البته از شما می‌خواهم که بعد از خواندن مقاله معنی درس آزادی، به سراغ مطالعه این اشعار بروید.

همچنین ما، علاوه بر معنی درس آزادی فارسی دوازدهم، معنی درس‌های دیگر کتاب فارسی دوازدهم را در سایت فارسی 100 قرار داده‌ایم. برای مطالعه مقاله‌های مرتبط با پایه دوازدهم سایت فارسی 100 روی لینک کلیک کنید یا آن را لمس کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *