درس پاسداری از حقیقت را خواندهاید؟ قرار است در این مقاله، با تمام جزئیات این درس مهم کتاب فارسی 1 آشنا شویم. این مقاله بهترین منبع برای یادگیری درس از پاسداری از حقیقت در آزمون نهایی فارسی دهم است.
آموزش، فقط محدود به چارچوب کلاس نیست. ما در سایت فارسی ۱۰۰ زمینهای برای بهرهگیری دانشآموزان از آموزش رایگان و همیشگی فراهم کردهایم.
در این مقاله آموزشی، شرح و معنی درس پاسداری از حقیقت و گنج حکمت دیوار عدل، درس سوم فارسی دهم (فارسی 1) توسط گروه آموزشی راه روشن (دکتر سید علی هاشمی، دکتر امید نقوی و بهرام میرزایی) به شما ارائه میشود.
متن درس پاسداری از حقیقت
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
و آب را
که مَهرِ مادر توست
خون تو شرف را سرخگون کرده است
شفق، آینهدار نجابتت،
و فلق، محرابی
که تو در آن
نماز صبح شهادت گزاردهای
***
در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم میتوان عزیز بود
از گودال بپرس
***
شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کاینات
به دو پاره کرد:
هرچه در سوی تو، حسینی شد
دیگر سو، یزیدی …
آه، ای مرگِ تو معیار!
مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت
و آن را بیقدر کرد
که مردنی چنان،
غبطۀ بزرگ زندگانی شد!
خونت
با خونبهایت حقیقت
در یک تراز ایستاد
و عزمت، ضامن دوام جهان شد
ـ که جهان با دروغ میپاشد ـ
و خون تو امضای «راستی» است …
***
تو تنهاتر از شجاعت
در گوشۀ روشن وجدان تاریخ ایستادهای
به پاسداری از حقیقت
و صداقت
شیرینترین لبخند
بر لبان ارادۀ توست
چندان تناوری و بلند
که به هنگام تماشا
کلاه از سر کودک عقل میافتد.
***
بر تالابی از خون خویش
در گذرگه تاریخ ایستادهای
با جامی از فرهنگ
و بشریّتِ رهگذار را میآشامانی
_ هر کس را که تشنۀ شهادت است. _
گوشوارۀ عرش (مجموعۀ کامل شعرهای آیینی)، سید علی موسوی گرمارودی
کلیات درس پاسداری از حقیقت
ادبیات پایداری (مقاومت): به آثار ادبی گفته میشود که در آنها نویسنده یا شاعر، تفکّر آگاهیبخش یا انتقادی خویش را درباره دادگری، عدالتخواهی، بیدادگری، ستمستیزی، آزادی و حقجویی بازگو میکند. به اینگونه متنها که در حقیقت، فریاد مظلومیت آزادیخواهان را به گوش میرساند و خواننده را به ایستادگی، مبارزه و سازشناپذیری در برابر ظلم، فرامیخواند «ادبیات پایداری» یا «ادب مقاومت» میگویند.
ادبیات پایداری تحتتأثیر شرایط و اوضاعی مانند اشغال کشور توسط نیروهای بیگانه، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، اختناق، استبداد و … شکل میگیرد. شاعران و نویسندگان میتوانند از طنز، هجو، هزل، حبسیه، نمایشنامه، داستان، سرودهای روشنفکرانه و معترضانه و … در حوزۀ ادبیات پایداری (مقاومت) استفاده کنند.
بعضی از ویژگیهای ادبیات پایداری عبارتاند از: دعوت به مبارزه علیه ظلم و استبداد؛ بیان ظلم، جنایت و بیعدالتی؛ امیدوار کردن مردم به پیروزی؛ بزرگداشت مقام شهدا؛ ستایش آزادی و آزادگی؛ ستایش سرزمین و میهن خود؛ طرح نمادهای اسطورهای ملی و تاریخی.
سید علی موسوی گرمارودی: در سال ۱۳۲۰ شمسی در شهر قم به دنیا آمد. پدرش از اهالی گرمارود الموت قزوین بود. کارنامۀ شعری گرمارودی مشتمل بر ۹ کتاب شعر است. موسوی گرمارودی در سال ۱۳۹۳ نشان افتخار جهادگر عرصۀ فرهنگ و هنر را کسب کرد.
شعر سپید: شعر سپید، شعر منثور یا شعر آزاد، گونهای از شعر نو فارسی است. شاعر در شعر سپید بدون استفاده از وزن عروضی و تنها با استفاده از آهنگ طبیعی کلمات و موسیقی معنوی اشعار خود را میآفریند. توجّه خاص به واژهها و کارکردهای مختلفِ معنایی و موسیقایی آن و توجّه به موسیقی ذاتی زبان و معناآفرینی از جمله مهمترین ویژگیهای شعر سپید هستند. «احمد شاملو» موفّقترین شاعر در سرودن شعر سپید است که توانست آثار قابل توجّهی را در این قالب خلق نماید. از این رو به شعر سپید، «شعر شاملویی» نیز میگویند.
خواجه نظام الملک توسی: وزیر کاردان و مشهور دربار سلجوقی، در قرن پنجم هجری است. از مهم ترین خدمات او تأسیس مدارسی بود که به نام وی به مدارس «نظامیه» مشهور شدند و نخستین دانشگاههای جهان اسلام محسوب میشدند. اثر مهم خواجه نظام الملک کتاب سیاستنامه یا سِیَرالملوک است. این کتاب به نثر ساده و روان، درباره آیین فرمان روایی و کشورداری و اخلاق و سیاست پادشاهان پیشین نوشته شده است.
معنای کلمات درس پاسداری از حقیقت
مَهرِ: مهریه، کابین. شرف: آبرو، بزرگواری. شفق: سرخی افق پس از غروب آفتاب. آینهدار: کسی که در مقابل دیگران آینه میگیرد، مجاز از خدمتکار. نجابت: اصالت، پاک منشی، بزرگواری. فلق: سپیدۀ صبح، فجر. محراب: جای ایستادن امام در مسجد. رفیع: بلند، مرتفع. حضیض: جای پست در زمین یا پایین کوه. کائنات: آفریدگان، تمام چیزهایی که وجود دارند. معیار: وسیلهای که بدان چیز دیگری را بسنجند. سخره: مسخره کردن، ریشخند.
غبطه: رشک بردن، حال و روز کسی را آرزو داشتن، بیآنکه خواهان زوال آن باشیم. عزم: قصد، اراده. ضامن: ضمانتکننده، کفیل، به عهده گیرندۀ غرامت. وجدان: نَفس، قوای درونی. تناور: تنومند، فربه، قوی جثّه. کلاه از سر افتادن: کنایه از تعجب کردن. تالاب: آبگیر، برکه.
معنی درس پاسداری از حقیقت + نکات درس پاسداری از حقیقت
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
و آب را
که مَهرِ مادر توست
خون تو شرف را سرخگون کرده است
شفق، آینهدار نجابتت،
و فلق، محرابی
که تو در آن
نماز صبح شهادت گزاردهای
***
معنی: درختان را به این دلیل دوست میدارم که برای احترام به تو ایستادهاند و آب را به این دلیل دوست میدارم که مهریه مادر تو است. خون تو و شهادت تو به شرافت و آبرو، اعتبار و بزرگی بخشیده است. سرخی آسمان در هنگام غروب، بازتابدهندۀ نجابت و اصالت تو است و سرخی آسمان صبح، محرابی است که تو در آن نماز شهادت خود را خواندهای.
نکات: حذف فعل به قرینۀ لفظی: آب را «دوست میدارم». حسن تعلیل: شاعر میگوید که دلیل ایستادن درختها احترام به امام حسین (ع) است. استعاره و تشخیص: قیام کردن درختان. تلمیح: «مهر مادر توست» به اعتقاد شیعیان تلمیح دارد که آب را مهریه حضرت زهرا (س) میدانند. مجاز: «خون» مجاز از «شهادت». استعاره و تشخیص: «شرف».
کنایه: «سرخگون کردن» کنایه از «اعتبار و آبرو بخشیدن». این کنایه یادآور رفتار حلاج بر سر دار است که با خون دستهایش، صورتش را سرخ کرد. البته عدهای از همکاران، «سرخگون کردن» را کنایه «خجالتزده کردن» گرفتهاند. استعاره و تشخیص: «شفق». تشبیه: «شفق» به «آینهدار». تشبیه: «فلق» به «محراب». تلمیح: «فلق محرابی است…» یادآور شهادت حضرت علی (ع) در محراب است. تضاد: «شفق و فلق». تناسب: «محراب و نماز»، «فلق و صبح».
***
در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم میتوان عزیز بود
از گودال بپرس
***
معنی: من به آن گودالی فکر میکنم که خون تو را خورده است و تو در آن به شهادت رسیدهای. من تا کنون گودالی را به این عظمت و بلندی ندیده بودم. از گودال بپرس که چگونه میتوان با وجود پستی، بلندمرتبه و بزرگ بود.
نکات: تلمیح: به شهادت امام حسین (ع) در گودال قتلگاه اشاره دارد. تلمیح: بند دوم به عبارت «شرف المکان بالمکین» تلمیح دارد. استعاره و تشخیص: «گودال» خون را مکیده است و شاعر میگوید از او سوال بپرس. پارادوکس (متناقض نما): «گودال رفیع».
***
شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همهچیز را در کاینات
به دو پاره کرد:
هر چه در سوی تو، حسینی شد
دیگر سو، یزیدی …
آه، ای مرگِ تو معیار!
مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت
و آن را بیقدر کرد
که مُردنی چنان،
غبطۀ بزرگ زندگانی شد!
خونت
با خونبهایت حقیقت
در یک تراز ایستاد
و عزمت، ضامن دوام جهان شد
ـ که جهان با دروغ میپاشد ـ
و خون تو امضای «راستی» است …
***
معنی: شمشیری که به گلوی تو خورد (شهادت تو) همه چیز را در جهان به دو بخش تقسیم کرد؛ هر مخلوقی که طرفدار تو بود، حسینی شد (طرفدار حق) و دیگران یزیدی شدند (طرفدار ظلم و باطل). آه! مرگ تو معیار و وسیلۀ سنجش حق و باطل است. شهادت تو به گونهای، زندگانی را مسخره کرد و آن را از ارزش انداخت که زندگانی، آرزومند شهادت شد.
حقیقت، خونبها و دیۀ تو است و با خون تو همارزش و برابر است (خون تو عین حقیقت است). عزم و ارادۀ تو (برای گسترش راستی و حقیقت) پایداری دنیا را ضمانت کرده است؛ زیرا دنیا با دروغگویی (انسانها و حاکمان) از بین میرود و شهادت تو باعث تأیید راستی است.
نکات: تلمیح: به شهادت امام حسین (ع) اشاره دارد. مجاز: «شمشیر» مجاز از «لبۀ شمشیر». تضاد: «حسینی و یزیدی». تشبیه: «مرگ» به «معیار» تشبیه شده است. مجاز: «مرگ» مجاز از «شهادت». استعاره و تشخیص: «به سخره گرفتن زندگی توسط مرگ». استعاره و تشخیص: «غبطه خوردن زندگانی». پارادوکس (متناقض نما): «مردنی چنان، غبطۀ بزرگ زندگانی شد!». استعاره و تشخیص: «عزمت ضامن دوام جهان شد». مجاز: «خون» مجاز از «شهادت». تشبیه: «خون» به «امضا». تکرار: «خون».
***
تو تنهاتر از شجاعت
در گوشۀ روشن وجدان تاریخ ایستادهای
به پاسداری از حقیقت
و صداقت
شیرینترین لبخند
بر لبان ارادۀ توست
چندان تناوری و بلند
که به هنگام تماشا
کلاه از سر کودک عقل میافتد.
***
معنی: شجاعت در این دنیا تنهاست و تو حتی از شجاعت هم تنهاتر هستی و برای نگهبانی از حقیقت و راستی در گوشۀ روشن وجدان تاریخ ایستادهای. ارادۀ تو زیباترین لبخند را بر لب دارد. تو آنقدر بزرگ و باعظمت هستی که عقل کمسنوسال و کوچک نمیتواند تو را بهطور کامل درک کند و از دیدن تو حیرتزده میشود و تعجب میکند.
نکته مهم: بعضی از همکاران دربارۀ خوانش این بند دو نکته متفاوت را گفتهاند. نکته اول آنکه میتوان عبارت «تنهاتر از شجاعت» را به صورت «تنها تراز شجاعت» خواند. در این صورت، معنای جمله اول اینگونه میشود: «تو تنها معیار شجاعت هستی».
نکتۀ دوم آنکه میتوان «راستی» را به عبارت «شیرینترین لبخند» مرتبط دانست. در این صورت، باید چنین معنی کرد: «راستی، زیباترین لبخندی است که بر لب عزم و ارادۀ تو نقش بسته است».
نکات: استعاره و تشخیص: «ایستادن شجاعت». تشبیه: «امام حسین (ع)» به «شجاعت». استعاره و تشخیص: «وجدان تاریخ». استعاره: «گوشۀ روشن وجدان». حس آمیزی: «شیرینترین لبخند». استعاره و تشخیص: «لبان اراده». تناسب: «لبخند، لب». تشبیه: «کودک عقل». کنایه: «کلاه از سر افتادن» به معنای «تعجب کردن و حیرتزده شدن».
قرابت معنایی: عبارت «چندان تناوری و بلند که به هنگام تماشا، کلاه از سر کودک عقل میافتد.» با عبارت «تو، آن بلندترین هرمی که فرعونِ تخیّل میتواند ساخت و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمیتواند داشت» از شعر «در سایهسار نخل ولایت» سرودۀ سید علی موسوی گرمارودی (شاعر همین اثر) قرابت معنایی دارد.
***
بر تالابی از خون خویش
در گذرگه تاریخ ایستادهای
با جامی از فرهنگ
و بشریّتِ رهگذار را میآشامانی
_ هر کس را که تشنۀ شهادت است. _
***
معنی: تو در طول تاریخ در کنار برکهای از خون خود ایستادهای و به افرادی که از کنارت عبور میکنند، جامی از فرهنگ شهادت میدهی و آنها را با شهادت سیراب میکنی.
نکات: تشبیه: «تالاب خون». اغراق: «تالاب خون». تشبیه: «گذرگه تاریخ». مجاز: «جام» مجاز از «شراب». تشبیه: «جامی از فرهنگ». استعاره: در عبارت «تشنۀ شهادت»، شهادت را از شراب استعاره گرفته است. تلمیح: به بخشی از زیارت اربعین: «وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ عَنِ الظَّلالِه و حیرِهَ الجَهالَه» (او (حسین) خونش را در راه تو داد تا بندگانت را از گمراهی و سرگردانیِ نادانی نجات بخشد) تلمیح دارد. تناسب: «خون، شهادت».
نکات ضروری درس پاسداری از حقیقت
* گروه اسمی:
هر گروه اسمی متشکل از یک اسم به عنوان هسته است و میتواند یک یا چند وابسته در پیش یا پس از هسته داشته باشد. ساختمان گروه اسمی را میتوان این گونه نشان داد:
(وابسته پیشین) + هسته + (وابسته پسین)
هستۀ گروه اسمی، اسم است یا هرچه در حکم اسم باشد و همراه آن همیشه وابسته میآید. وابستۀ پیشین قبل از هسته میآید و انواع مختلفی دارد. وابسته پسین هم بعد از هسته میآید و مثل وابسته پیشین مختلف است؛ مثال: (این) غذای (خوردنی). وجود «هسته» در گروه اسمی لازم است، اما آوردن «وابسته» در گروه اسمی اجباری نیست.
وظیفۀ «وابستهها» توضیح بعضی ویژگیهای «هستۀ گروه اسمی» است. «گروه اسمی» در جمله میتواند نقشهای دستوری «نهاد، مفعول، متمم، مُسنَد و …» را بپذیرد.
* تشخیص:
آن است که ویژگیهای انسان یا موجودات جاندار را به موجودات غیرجاندار نسبت بدهیم؛ مثلا در بیتهای زیر از آرایۀ تشخیص استفاده شده:
شبنم از روی برگ گل برخاست | گفت: میخواهم آفتاب شوم | |
دانه آرام بر زمین غلتید | رفت و انشای کوچکش را خواند | |
قیصر امینپور |
زیرا کارهایی مانند «برخاستن، سخن گفتن، غلتیدن و انشا خواندن» که از ویژگیها و اعمال انسانی هستند به موجودات بیجانی نظیر «شبنم، گل و دانه» نسبت داده شده است.
* حُسن تعلیل: آرایۀ «حسن تعلیل» به معنای آوردن دلیل و علت ادبی، تخیّلی و شاعرانه برای رویدادهای طبیعی و علمی است؛ به گونهای که خواننده آن دلیل ادبی و تخیّلی را میپذیرد و قبول میکند. به بیت زیر توجه کنید:
دشمن زندگی است موی سپید | روی دشمن سیاه باید کرد |
همانطور که می بینید، شاعر در توجیه سیاه کردن موی سر میگوید که موی سفید (پیری)، دشمن زندگی انسان است و طبیعتا باید با دشمن مبارزه کرد و او را از بین برد، بههمینخاطر باید موی سفید را به رنگ سیاه درآورد.
چند نمونه دیگر:
عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت | که چندین گلاندام در خاک خفت |
***
امید هست که روی ملال درنکشد | از این سبب که گلستان نه جای دلتنگی است |
***
تا چشم تو ریخت خون عشّاق | زلف تو گرفت رنگ ماتم |
***
از صوفی پرسیدند: هنگام غروب، خورشید چرا زردرو است؟ گفت: از بیم جدایی.
گنج حکمت دیوار عدل
عامِلِ شهری به خَلیفه نِبِشت كه دیوار شهر، خراب شده است، آن را عِمارت باید كردن.
جواب نبشت كه شهر را از عَدل، دیوار كن و راهها از ظلم و خوف پاک كن كه حاجت نیست به گِل و خشت و سنگ و گچ.
سیاستنامه، خواجه نظام الملک توسی
معنای کلمات گنج حکمت دیوار عدل
عامل: حاکم. خلیفه: جانشین پیامبر در امر حکومت جامعه اسلامی. نبشت: نوشت. عمارت: بنا کردن، آباد کردن، آبادانی، ساختمان. خوف: ترس. حاجت: نیاز.
چند نکته تکمیلی درس 3 فارسی دهم
ما در این مقاله، به بررسی معنی درس پاسداری از حقیقت و گنج حکمت دیوار عدل پرداختیم و متن کامل شعر مندرج در کتاب را آوردیم.
برای خواندن متن کامل مجموعه شعر گوشواره عرش، اینجا کلیک کنید و اگر میخواهید تمام مجموعههای اشعار علی موسوی گرمارودی را بخوانید، اینجا کلیک کنید. البته من از شما میخواهم که بعد از خواندن این مقاله، به سراغ مطالعه بخشهای دیگر کتاب بروید.
همچنین ما، علاوه بر معنی درس پاسداری از حقیقت فارسی دهم، شرح و معنی درسهای دیگر کتاب فارسی دهم را در سایت فارسی 100 قرار دادهایم. برای مطالعه این مقالهها، اینجا کلیک کنید.