«در تاریکی یکدیگر را پیدا کردند. دست هم را گرفتند و شروع کردند به دویدن، اما ده قدم جلوتر همین که سگ ها شروع کردند به پارس کردن، مولود راهش را گم کرد … وقتی نفس زنان به جاده آق شهر رسیدند، مولود مطمئن بود که دیر نکرده اند. سلیمان هم اگر با کامیونش می آمد، دیگر کسی نمی توانست رایحه را از او بگیرد.
هربار که مولود شروع به نوشتن نامه ای می کرد، صورت زیبا و چشم های فراموش نشدنی دختر را به یاد می آورد. نام زیبای رایحه را با اشتیاق و ظرافت، بالای صفحه می نوشت. با فکر کردن به این موضوع سر از پا نمی شناخت و بر سرعت قدم هایش اضافه می کرد.
حالا در تاریکی دختری را که فراری داده بود نمی توانست ببیند. دلش می خواست لااقل می توانست او را ببوسد، اما رایحه با بقچه ای که در دست داشت او را هُل داد و مانع از این کار شد. مولود از این کار خوشش آمد.»
چیز غریبی در سرم
شروع آشنایی
اولین بار اسم «اورهان پاموک» را زمانی شنیدم که برنده جایزه ادبی نوبل شد و از همان زمان توجهم به اخبار مربوط به او بیشتر شد. او بعدها به خاطر اظهارنظرهایش درباره کشتار کردها و ارمنی ها، بیشتر در رسانه ها مطرح شد.
اما اولین آشنایی کامل و دقیق من با قلم او، همین چند وقت پیش بود؛ یعنی زمانی که شروع به خواندن یکی از آثار او کردم؛ رمانی با نام «چیز غریبی در سرم». این رمان نخستین بار در سال 2014 منتشر شد و من می خواهم در این مقاله، به معرفی آن بپردازم.
درباره رمان چیز غریبی در سرم
داستان کتاب از سال 1957 میلادی آغاز می شود؛ زمانی که کودکی به نام «مولود» در یکی از روستاهای مناطق مرکزی ترکیه به دنیا می آید. مولود شخصیت اصلی داستان اورهان پاموک است و رمان چیزی غریبی در سرم است، حول محور زندگی و افکار او ادامه پیدا می کند.
پدر مولود، همانند بسیاری از مردم دیگر در آن روزگاران، برای به دست آوردن درآمد، به تنهایی به استانبول مهاجرت می کند و در آنجا به دوره گردی و فروش ماست و بوزا (نوعی نوشیدنی محلی) می پردازد. بعد از چند سال، مولود هم به همراه پدر راهی استانبول می شود تا هم در این شهر درس بخواند و هم به پدر خود در انجام کارها کمک کند.
این سفر، آغاز ماجرای زندگی پرفراز و نشیب مولود در استانبول است. مولود در استانبول به مدرسه می رود؛ همزمان با پدرش به ماست فروشی و بوزافروشی می پردازد؛ عاشق می شود؛ فریب می خورد؛ ازدواج می کند؛ صاحب فرزند می شود و… . اما آنچه او را از سایر افراد جدا می کند آن است که مولود در تمام سال های زندگی، از آنچه در ذهنش بوده دست نمی کشد و بوزافروشی را رها نمی کند.
اصلی ترین گره این داستان، ماجرای ازدواج مولود است که به خاطر فریب خوردن توسط چند نفر از اعضای خانواده اش، تمام زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد.
داستان زندگی انسانها در جهان مدرن
«چیز غریبی در سرم» داستان نمادین زندگی انسان هایی است که به یک باره از میان هزاران سال زندگی سنتی و سرشار از آداب و رسوم مختلف، به میان دنیایی پر از تغییر و تحولات سریع پرت شده اند. ماجرای انسان هایی که در استانبول کهن با هزاران خاطره و داستان زندگی کرده اند و ناگهان با یک استانبول کاملا مدرن مواجه شده اند. بدون شک هضم این همه تغییر و تفاوت کار بسیار سختی است.
در استانبول جدید، برج های بلند خود را جلوه گر کردهاند. در این شهر جدید، همه چیز فدای پیشرفت و نوآوری می شود. دیگر خاطرات و یادبودها اهمیت چندانی ندارند. ساختمان هایی که ده ها سال مرکز تجمع مردم بوده اند و برای آنها خاطره سازی کرده اند با یک ضربه بیل مکانیکی ویران می شوند و خیابان هایی که مسیر تردد انسان های زیادی بوده اند و مردمان بخش های مختلف شهر را به یکدیگر پیوند می داده اند، در مدت زمان کوتاهی تبدیل به بزرگراه هایی می شوند که دیگر نمی توان به راحتی از عرض آنها عبور کرد.
در این میان، گاه محله های پررونق قدیمی از ارزش و اعتبار می افتند و گاه بخت یار محله ای قدیمی و گمنام می شود تا صاحب برج های بلند شود و ارزش و اعتبار بگیرد.
زندگی ادامه دارد
شاید این رمان، داستان آشنایی برای بسیاری از انسان ها باشد. مردمان شهرهای مختلف، بارها شاهد تغییرات یک باره در شهرشان بوده اند، تغییرات سریع و پرقدرتی که بسیاری از خاطرات آنها را زیر پا لگدمال کرده اند. حال، رویکرد افراد مختلف در مقابل این تغییرات متفاوت است؛ بعضی با جان و دل آن را می پذیرند، بعضی این تغییرات را تاب نمی آورند و داشته و نداشته را رها می کنند و می روند.
بعضی هم دو دنیای متفاوت برای خود می سازند. این افراد اگرچه از دیدگاه رسمی، تغییرات را می پذیرند و به زندگی مانند دیگر مردم ادامه می دهند، اما از دیدگاه شخصی با همان حس و حال گذشته خود ادامه حیات می دهند. اگر با این دیدگاه به داستان چیز غریبی در سرم نگاه کنیم، مولود در همین دسته سوم جا می گیرد.
سرنوشت مولود
مولود اگرچه با تغییرات سریع استانبول کنار می آید و از آنجا خارج نمی شود (هرچند، یک بار برای مدت کوتاهی این کار را تجربه کرد)، اما در ذهن خود، همچنان با استانبولی که در سال های نخست مهاجرتش دیده بود، رابطه دارد. به همین خاطر است که او هیچ وقت، حتی در سال 2012، دوره گردی و بوزافروشی را کنار نمی گذارد:
«این قصه و خیالات ماست بند و بوزافروشی به نام مولود کاراتاش است. مولود سال 1957 جایی در دورترین نقطه آسیا در روستای فقیری در شرق که رو به چشمه ای در دوردست ها بود به دنیا آمده است. در دوازده سالگی به استانبول آمد و از آن به بعد همیشه در آن شهر، در پایتخت دنیا زندگی کرد. در بیست و پنج سالگی دختری را از روستایش فراری داد.
این اتفاق عجیبی بود، اتفاقی که تمام خطوط زندگی اش را رسم کرده بود. به استانبول برگشت؛ ازدواج کرد؛ صاحب دو دختر شد. بی وقفه کارهای مختلفی مثل ماست بندی، بستنی فروشی، چلوفروشی و گارسونی را انجام داد، اما کار بوزافروشی در کوچه های استانبول و خیالبافی های عجیب و غریب را هیچ گاه رها نکرد.»
مطالعه کتاب چیز غریبی در سرم است، مروری کوتاه بر تاریخ و ویژگی های فرهنگی کشور ترکیه و مردم آن در قرن بیستم و سال های آغازین قرن بیست و یکم است. پرداختن به ماجرای درگیری های جوانان کمونیست با جوانان مذهبی، ذکر حکومت های نظامی، داستان جنگ قبرس، اخراج یونانی ها و تصرف اموالشان و از همه مهم تر ماجرای گرایش تدریجی مردم به احزاب اسلامگرا از جلوه های توجه به تاریخ در این اثر است.
ساختار کتاب چیز غریبی در سرم است
چیز غریبی در سرم، در هفت قسمت نوشته شده است و هر قسمت، شامل عنوان ها و بخش های مختلفی است. در این میان، قسمت های دوم، سوم و چهارم کتاب، طولانی ترین بخش های این اثر را تشکیل می دهند. ترجمه فارسی این کتاب 638 صفحه است و همین نشان می دهد که برای خواندن چیز غریبی در سرم، باید صبر و حوصله داشته باشید. کتاب چیز غریبی در سرم، در سال 2017 برنده جایزه ادبی تولستوی شده است و افتخار بزرگی را برای نویسنده آن به ارمغان آورده است.
فریت اورهان پاموک
اورهان پاموک، نویسنده معروف اهل ترکیه در سال 1952 به دنیا آمده است. او در یک خانواده پرجمعیت و البته ثروتمند در محله «نیشان تاشی» استانبول متولد شد. فریت اورهان پاموک، تحصیلات خود را در کالج آمریکایی رابرت گذراند و سپس با پافشاری خانواده برای ادامه تحصیل، وارد دانشگاه فنی استانبول شد و در رشته معماری شروع به تحصیل کرد.
با گذشت سه سال از آغاز تحصیلات دانشگاهی او از ادامه تحصیل انصراف داد و به کار نویسندگی مشغول شد. البته بعدها دوباره وارد دانشگاه شد و در رشته روزنامه نگاری درس خواند؛ هرچند هیچ وقت به این حرفه نپرداخت.
اورهان پاموک اولین رمان خود را با نام «جودت بیک و پسران» در سال 1982 نوشت. این رمان برنده جایزه «اورهان کمال» و جایزه «کتاب سال» شد. بعد از این کتاب، پاموک دست به کار نوشتن سایر آثار خود شد و کتاب های «قلعه سفید»، «نام من سرخ»، «برف»، «موزه معصومیت» و «زنی با موهای قرمز» را نوشت.
اورهان پاموک بعد از نوشتن کتاب قلعه سفید، به تدریس ادبیات در دانشگاه کلمبیا پرداخت. او همچنین به واسطه انتشار رمان «برف»، جایزه نوبل ادبی را دریافت کرد؛ هرچند فشارهای زیادی به او وارد شد. پاموک اکنون ساکن استانبول است.
کتابشناسی اورهان پاموک
- جودت بیک و پسران، ۱۹۸۲
- خانه خاموش، ۱۹۸۳
- قلعه سفید، ۱۹۸۵
- کتاب سیاه، ۱۹۹۰
- چهره پنهان، ۱۹۹۲
- زندگی نو، ۱۹۹۴
- نام من سرخ، ۱۹۹۸
- رنگهای دیگر، ۱۹۹۹
- برف، ۲۰۰۲
- استانبول: شهر و خاطرهها، ۲۰۰۳
- چمدان پدرم، ۲۰۰۷
- موزه معصومیت، ۲۰۰۸
- چشماندازها، ۲۰۱۰
- با و بیتکلف، ۲۰۱۱
- داستان افتادن من از داستانم، ۲۰۱۳
- چیز غریبی در سرم، ۲۰۱۴
- زنی با موهای قرمز، ۲۰۱۶
ترجمه کتاب چیز غریبی در سرم
کتاب چیز غریبی در سرم، به قلم «صابر حسینی» به زبان فارسی ترجمه شده است. مترجم این کتاب با نثر خوب و روان، جمله ها را به زبان فارسی برگردانده است. از این رو باید به او تبریک گفت. تنها نکته قابل تأمل آن است که گویا گاهی اوقات، در ذکر نام همسر و خواهر همسر مولود اشتباهاتی صورت گرفته است. گویا در این لحظات، اشتباهی که مولود کرده، دامن گیر مترجم نیز شده است.
صابر حسینی، علاوه بر کتاب چیز غریبی در سرم، آثار دیگری از ادبیات ترکیه را نیز با فارسی برگردانده است؛ از جمله «مَحرم»، «شمسپاره»، «پنهان»، «من و استادم» از الیف شافاک و «خرمُرده» از عزیز نسین.
چیز غریبی در سرم،از سایت ایران کتاب خریداری کنید. انتشارات مروارید از جمله نشرهای برگزیده و صاحب سبک در فضای فرهنگی کشور است. بنابراین، چاپ این کتاب توسط نشر مروارید، نشان دهنده کیفیت مناسب ترجمه این اثر است.
میخواهم کتاب را تهیه کنم
خب، حالا که معرفی کوتاهی از کتاب چیز غریبی در سرم خواندی، پیشنهاد می کنم که متن کامل کتاب را هم بخوانی، مطمئنم که بعد از اینکه مطالعه کتاب را شروع کردی، تا آخر کتاب دست از مطالعه بر نمی داری. پیشنهاد می کنم، برای اینکه راحت تر بتوانی کتاب را تهیه کنی، از لینک زیر استفاده کن. این طور امکان بیشتری برای مطالعه درباره کتاب و خرید داری.
اگر می خواهی نسخه چاپی کتاب را بخری و صفحات کتاب را لمس کنی، «اینجا» کلیک کن.
حال که این معرفی کتاب را خواندید، به شما پیشنهاد می کنم که در بخش «جدا از مدرسه»، معرفی سایر کتاب ها را نیز مطالعه کنید.