درس خنده تو را خواندهاید؟ قرار است در این مقاله، با تمام جزئیات این درس مهم کتاب فارسی 3 آشنا شویم. این مقاله بهترین منبع برای یادگیری درس خنده تو در امتحان نهایی فارسی دوازدهم است.
آموزش، فقط محدود به چارچوب کلاس نیست. ما در سایت فارسی ۱۰۰ زمینهای برای بهرهگیری دانشآموزان از آموزش رایگان و همیشگی فراهم کردهایم.
در این پست آموزشی، شرح و معنی درس خنده تو و گنج حکمت مسافر، درس هفدهم فارسی دوازدهم (فارسی 3) توسط دکتر سید علی هاشمی به شما ارائه میشود.
معنی کلمات درس خنده تو
آخته: بیرون کشیده، برکشیده. دستاورد: نتیجه، پیامد، حاصل آنچه با تلاش به دست آید. ذی حیات: دارای حیات، زنده، جاندار. سرحد: مرز، کرانه. غایی: منسوب به غایت، نهایی.
تدریس درس خنده تو
معنی درس خنده تو + نکات درس خنده تو
نان را از من بگیر، اگر میخواهی،
هوا را از من بگیر، امّا
خنده ات را نه.
***
نکات: نان، هوا: مجاز از نیازهای مادی و ضروری. از من بگیر: واژهآرایی، اغراق.
***
گل سرخ را از من مگیر
سوسنی را که میکاری…
از پس نبردی سخت بازمیگردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی،
***
سخت: دشوار.
نکات: گل سرخ، سوسن: نماد خنده ، عشق و شادی. تناسب. چشمان: مجاز از وجود. با چشمانی خسته: کنایه از رنج کشیده. که دنیا را دیده است: کنایه از باتجربه بودن
***
امّا خنده ات که رها میشود
و پروازکنان در آسمان مرا میجوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم میگشاید.
***
نکات: خنده ات پروازکنان: استعاره پنهان. خنده ات میجوید: جانبخشی. درهای زندگی: استعاره پنهان؛ کنایه از اینکه برایم گشایش است.
***
عشق من، خندۀ تو
در تاریکترین لحظهها میشکفد
و اگر دیدی، به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاریست
بخند؛ زیرا خندۀ تو،
برای دستان من شمشیری است آخته.
***
آخته: بیرون کشیده، برکشیده.
نکات: تاریک ترین لحظهها: نماد فضای ناامیدی و خستگی. خون من بر سنگفرش خیابان جاری است: کنایه از اینکه زخمی شدن یا جان سپردن. شمشیر: نماد مبارزه. خنده تو شمشیری است آخته: تشبیه. شمشیر آخته: کنایه از شمشیر آماده برای جنگ
***
خندۀ تو، در پاییز
در کنارۀ دریا
موج کفآلودهاش را
باید برفرازد
***
برفراختن: بلند کردن.
نکات: موج کف آلوده: استعاره از گلخنده. خندۀ تو… باید برفرازد: جانبخشی. تناسب: کناره، دریا، موج، کف
***
و در بهاران، عشق من!
خندهات را میخواهم
چون گلی که در انتظارش بودم،
گل آبی، گل سرخ کشورم که مرا میخواند.
***
«ان» در بهاران: به معنای هنگام. میخواند: صدا میزند
نکات: چون گلی … بودم: تشبیه. گل آبی، گل سرخ کشورم که مرا میخواند: جانبخشی ، تشبیه.
***
بخند بر شب
بر روز، بر ماه،
بخند بر پیچاپیچِ خیابانهای جزیره،
***
پیچاپیچ: راه پیچ در پیچ.
نکات: بر شب؛ بر روز، بر ماه: مجاز به معنای همیشه و بر همه کس. شب، روز: تضاد. واج آرایی: «ب»، «ر»
***
امّا آن گاه که چشم میگشایم و میبندم،
آن گاه که پاهایم میروند و بازمیگردند،
نان را، هوا را،
روشنی را، بهار را،
از من بگیر
امّا خنده ات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.
هوا را از من بگیر، خندهات را نه! پابلو نرودا
***
نکات: میگشایم و میبندم؛ میروند و بازمیگردند: تضاد. واژهآرایی: آن گاه. نان، هوا: مجاز از نیازهای مادی و ضروری. از من بگیر: واژهآرایی، اغراق. چشم از دنیا بستن: کنایه از مردن.
نکات ضروری درس خنده تو
انواع «ان»
در زبان فارسی «ان» یکی از نشانههای جمع است؛ مانند کاربرد «ان» در کلمه «یاران»؛ اما کلماتی که با «ان» همراه اند گاه بر مفهوم جمع دلالت نمیکند.
به نمونههای زیر توجّه کنید:
سحرگاهان (هنگام سحر). دیلمان (مکان دیلمها مکان، زندگی مردم دیلم)
کوهان (مانند کوه در ترکیب کوهان شتر). کاویان (منسوب به «کاوه»)
خواهان ( صفت فاعلی)
گنج حکمت مسافر
دلم می خواهد بر بال های باد بنشینم و آنچه را که پروردگار جهان پدید آورده، زیر پا گذارم تا مگر روزی به پایان این دریای بی کران رسم و بدان سرزمین که خداوند سرحدّ جهان خلقتش قرار داده است، فرود آیم. از هم اکنون، در این سفر دور و دراز، ستارگان را با درخشندگی جاودانی خود می بینم که راه هزاران ساله را در دل افلاک می پیمایند تا به سرمنزل غایی سفر خود برسند امّا بدین حد اکتفا نمی کنم و همچنان بالاتر می روم. بدانجا می روم که دیگر ستارگان افلاک را در آن راهی نیست.
در یک جادۀ خلوت، رهگذری به من نزدیک میشود؛ میپرسد مسافر، بایست. با چنین شتاب به کجا میروی میگویم دارم به سوی آخر دنیا سفر میکنم. میخواهم بدانجا روم که خداوند آن را سرحد دنیای خلقت قرار داده است و دیگر در آن ذی حیاتی نفس نمیکشد.
میگوید: «اوه، بایست؛ بیهوده رنج سفر بر خویش هموار مکن. مگر نمیدانی که داری به عالمی بی پایان و بی حد و کران قدم میگذاری؟»
ای فکر دورپرواز من؛ بالهای عقاب آسایت را از پرواز بازدار و تو ای کشتی تندرو خیال من، همین جا لنگر انداز؛ زیرا برای تو بیش از این اجازه سفر نیست.
یوهان کریستف فریدریش شیللر
معنی و نکات گنج حکمت مسافر
دلم میخواهد بر بالهای باد بنشینم و آنچه را که پروردگار جهان پدید آورده، زیر پا گذارم تا مگر روزی به پایان این دریای بی کران رسم و بدان سرزمین که خداوند سرحد جهان خلقتش قرار داده است، فرود آیم.
***
کران: کناره، ساحل. سرحد: مرز، کرانه. خلقت: آفرینش.
نکات: سرحد جهان خلقت: سرحد: هسته؛ جهان: مضاف الیه؛ خلقت: مضاف الیه مضاف الیه. بالهای باد: اضافۀ استعاری؛ باد همانند پرندهای است که بال دارد.. زیر پا گذاردن: کنایه از دیدن و عبور کردن. دریا: استعاره از جهان آفرینش. بی کران: کنایه از پهناور. به پایان دریای بی کران رسیدن: متناقض نِما
***
از هم اکنون، در این سفر دور و دراز، ستارگان را با درخشندگی جاودانی خود میبینم که راه هزاران ساله را در دل افلاک میپیمایند تا به سرمنزل غایی سفر خود برسند؛ اما بدین حد اکتفا نمیکنم و همچنان بالاتر میروم. بدانجا میروم که دیگر ستارگان افلاک را در آن راهی نیست.
***
افلاک: آسمانها. پیمودن: طی کردن. سرمنزل: منزلگاه، مقصد. غایی: منسوب به غایت، پایانی. حد: اندازه. اکتفا کردن: بسنده کردن، کافی دانستن.
نکات: جاودانی: دو تلفظی. راه هزاران ساله: مجاز از راه درازآهنگ. دل افلاک: اضافۀ استعاری، تشخیص
***
در یک جادۀ خلوت، رهگذری به من نزدیک میشود؛ میپرسد مسافر، بایست. با چنین شتاب به کجا میروی میگویم دارم به سوی آخر دنیا سفر میکنم. میخواهم بدانجا روم که خداوند آن را سرحد دنیای خلقت قرار داده است و دیگر در آن ذی حیاتی نفس نمیکشد.
***
ذی حیات: دارای حیات، جاندار.
نکات: مسافر: منادا. نفس کشیدن: کنایه از زنده بودن
***
میگوید اوه، بایست؛ بیهوده رنج سفر بر خویش هموار مکن. مگر نمیدانی که داری به عالمی بی پایان و بی حد و کران قدم میگذاری.
***
مگر: آیا.
نکات: رنج سفر را بر خود هموار کردن: کنایه از تحمل کردن سختیهای سفر.. قدم گذاشتن: کنایه از وارد شدن
***
ای فکر دورپرواز من؛ بالهای عقاب آسایت را از پرواز بازدار و تو ای کشتی تندرو خیال من، همین جا لنگر انداز؛ زیرا برای تو بیش از این اجازه سفر نیست.
یوهان کریستف فریدریش شیللر
***
آسا: مانند
نکات: فکر دور پرواز من: منادا، دارای وابستۀ وابسته. بالهای عقاب آسا: ترکیب وصفی. کشتی تند روی خیال من: منادا، دارای وابستۀ وابسته. ای فکر دور پرواز: تشخیص. دورپرواز: کنایه از ژرف و عمیق. تشبیه: ای فکر دور پرواز: مشبه؛ عقاب: مشبه به؛ آسا: ادات شبه. ای کشتی: تشخیص. اضافۀ تشبیهی: کشتی تندروی خیال من؛ خیال: مشبه؛ کشتی: مشبه به؛ تند رفتن: وجه شبه. کشتی، تندرو، لنگرانداز: تناسب. تناسب: بال، عقاب، پرواز. لنگر انداختن: کنایه از توقف.
متن درس خنده تو
نان را از من بگیر، اگر میخواهی،
هوا را از من بگیر، امّا
خندهات را نه.
گل سرخ را از من مگیر
سوسنی را که میکاری…
از پس نبردی سخت بازمیگردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بیهیچ دگرگونی،
امّا خندهات که رها میشود
و پروازکنان در آسمان مرا میجوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم میگشاید.
عشق من، خندۀ تو
در تاریکترین لحظهها میشکفد
و اگر دیدی، به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاریست،
بخند؛ زیرا خندۀ تو
برای دستان من،
شمشیری است آخته.
خندۀ تو، در پاییز
در کنارۀ دریا
موج کفآلودهاش را
باید برفرازد
و در بهاران، عشق من!
خندهات را میخواهم
چون گلی که در انتظارش بودم،
گل آبی، گل سرخِ کشورم که مرا میخواند.
بخند بر شب
بر روز، بر ماه،
بخند بر پیچاپیچِ خیابانهای جزیره،
امّا آنگاه که چشم میگشایم و میبندم،
آنگاه که پاهایم میروند و بازمیگردند،
نان را، هوا را،
روشنی را، بهار را،
از من بگیر
امّا خندهات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.
هوا را از من بگیر، خندهات را نه! پابلو نرودا
چند نکته تکمیلی درس خنده تو
ما در این مقاله، به بررسی معنی درس خنده تو و گنج حکمت مسافر درس هفدهم فارسی دوازدهم پرداختیم و متن کامل مندرج در کتاب را آوردیم. برای دریافت متن کامل کتاب فارسی میتوانید به سایت دفتر تالیف کتابهای فارسی مراجعه کنید. همچنین میتوانید مجموعهای از ترجمه آثار پابلو نرودا را مطالعه کنید. البته من از شما میخواهم که بعد از خواندن مقاله معنی درس خنده تو، به سراغ مطالعه این اشعار بروید.
همچنین ما، علاوه بر معنی درس خنده تو فارسی دوازدهم، شرح و معنی درسهای دیگر کتاب فارسی دوازدهم را در سایت فارسی 100 قرار دادهایم. برای مطالعه مقالههای مرتبط با پایه دوازدهم سایت فارسی 100 به دانشنامه مقاله های پایه دوازدهم مراجعه کنید.