ملت عشق در یک نگاه
«سنگی را اگر به رودخانهای بیندازی، چندان تاثیری ندارد. سطح آب اندکی میشکافد و کمی موج بر میدارد. اما اگر همان سنگ را به برکهای بیندازی، تاثیرش بسیار ماندگارتر و عمیقتر است. همان سنگ، همان سنگ کوچک، آبهای راکد را به تلاطم در میآورد.
رودخانه به بینظمی و جوش و خروش آب عادت دارد. دنبال بهانهای برای خروشیدن میگردد، سریع زندگی میکند، زود به خروش میآید؛ اما برکه برای موج برداشتنی چنین ناگهانی آماده نیست. یک سنگ کافی است برای زیر و رو کردنش، از عمق تکان دادنش. برکه پس از برخورد با سنگ دیگر مثل سابق نمیماند، نمیتواند بماند.»
«ملت عشق»
درباره کتاب ملت عشق
حتما اسم کتاب «ملت عشق» را بارها و بارها شنیده اید. این کتاب روایتگر دو داستان موازی است. داستان زنی به نام «اللا» که در عصر حاضر زندگی می کند و داستان عارف بزرگ ایرانی، «شمس تبریزی».
این دو داستان به گونه بسیار زیبایی با هم تنیده شده اند و در کنار هم پیش می روند. همچنین در این کتاب، سخن از چهل قاعده شمس است؛ چهل قاعده و قانون شمس تبریزی برای اهل معرفت از قوانین فیزیک هم مهم تر است؛ زیرا ظاهر زندگی ما این گونه است که در روزی که خود به خاطر نداریم، از جایی که به آن آگاهی نداریم، به دنیای ماده و قوانین فیزیک قدم می گذاریم و بعد از عمری کوتاه یا بلند از دنیای ماده و قوانین حاکم بر آن خارج می شویم و باز به جایی می رویم که به آن آگاهی نداریم. شاعری ایرانی، این واقعیت را به طور خلاصه چنین بیان کرده است:
از کجا آمده ام؟ | آمدنم بهر چه بود؟ | |
به کجا می روم؟ | آخر ننمایی وطنم؟ |
نویسنده در کتاب خود، داستان عشق را در دو قرن متفاوت بیان کرده است. عشق یکباره از غیب، مثل تکه سنگی در برکه راکد زندگی می افتد و تو بی خبر آن را در رگ و پی وجودت احساس خواهی کرد.
به نظرم نویسنده مفهوم عشق را از زاویه روح بررسی کرده و خودش هم جزء افرادی بوده که از صدای درونش پیروی می کند. وقتی کتاب را می خواندم، بعد از مطالعه 40 قانون شمس متوجه شدم، هر چقدر از دلت پیروی کنی، نتیجه بهتر می شود؛ هرچقدر روحت را تمیزتر نگه داری، الهام ها بیشتر می شود و صدای درون را واضح تر می شنوی. الهام از روح الهی است و تازه و بکر.
وقتی این کتاب را می خوانی، متوجه می شوی که روح تو را مخاطب قرار داده است و این سوال را از خود می پرسی که آیا زندگی بدون عشق و اشتیاق امکان پذیر است؟ پس آرزو می کنی که ای کاش زودتر کتاب را به طور کامل بخوانی. اگر به عنوان مخاطب، پس از مطالعه کتاب، تفاوتی در عشق خود ندیدی، می توان گفت که احتمالا به اندازه کافی عشق دریافت نکرده ای.
اگر بعد از مطالعه کتاب همچنان بتوانی درباره عشق صحبت کنی و از عشق برای دیگران تعریف کنی، باید گفت که اسم آن عشق نیست. همان طور که مولوی به خود لقب «خاموش» داده، در عشق واقعی هم تو فقط می شنوی و خاموش هستی. امیدوارم عشق حقیقی را در زمان و مکان مناسب پیدا کنی.
ملت عشق از همه دین ها جداست | ||
عاشقان را ملت و مذهب خداست |
کتاب ملت عشق از پنج بخش تشکیل شده است و هر بخش مفهومی دارد:
خاک: پدیده های عمیق، آرام و جامد زندگی؛
آب: پدیده های سیال، جاری و متغیر زندگی؛
باد: پدیده های ترک کننده و کوچنده زندگی؛
آتش پدیده های سوزاننده، ویران کننده و نابودکننده؛
خلأ: پدیده هایی که نبودشان بر ما تأثیر می گذارد، نه بودنشان.
بخش اول کتاب، به توصیف و معرفی شخصیتهای اصلی داستان یعنی «اللا»، «عزیز»، «شمس»، «مولانا» و شروع حرکتشان به سمت عشق پرداخته است. شاید بعد از خواندن کتاب به خودتان بگویید که کتاب در حال شعار دادن درباره عشق است و عشق در زندگی امروزی این طور نیست؛ ولی این توصیفات و تصاویر جزئی از زیبایی هایی داستان هستند.
در بخش دوم کتاب، قصه رفتن شمس به سمت مولانا را میخوانیم. پیش از این، نویسنده کمی از مولانای قبل از دیدار شمس برای خواننده تصویر می سازد و بعد با ورود شمس به قونیه و برخورد او با چند شخصیت کاملا متفاوت، قصه را ادامه میدهد. این دیدارها هم از زاویه دید شمس و هم از زاویه دید شخصیت هایی که شمس در ورود به قونیه با آنها برخورد می کند، روایت می شوند.
در بخش سوم کتاب، بالاخره مخاطب شاهد روبرو شدن شمس با مولانا است. ورود شمس مثل بقیه قسمت های داستان هیجان انگیز است؛ ورودی که بعضی ها را به واکنش وا می دارد. به نظر آنها (صوفی ها) شراب خوردن، رقصیدن، ساز نواختن، شعر گفتن، نقاشی کشیدن و امثال اینها از واجبات دینی مهم تر است. مدام تکرار می کنند: «مادامی که در اسلام رتبه وجود ندارد، همه حق دارند از راهی که می دانند به خدا برسند.»
بخش چهارم کتاب، قصه رفتن است. رفتنی که در هر دو داستان این کتاب اتفاق می افتد. «اللا» تصمیم می گیرد ابراز علاقه عزیز را قبول کند و این مسئله را با او در میان می گذارد. شمس هم تصمیم می گیرد مسیری را که با مولانا شروع کرده به نهایت برساند و کامل شدن او را ببیند.
در بخش پنجم می بینیم که در زندگی چنان اشتباه های عجیب و غریبی هست که حتی وقتی جلو چشم هایمان اتفاق می افتند نمی توانیم دخالت کنیم و جلوشان را بگیریم.
الیف شافاک
نویسنده کتاب ملت عشق، الیف شافاک، در 25 اکتبر 1971 در استراسبورگ فرانسه از والدینی ترک به دنیا آمد. او پس از جدایی والدین، به همراه مادرش به ترکیه بازگشت. الیف شافاک از دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا لیسانس روابط بینالملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دوره فوق لیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ منتشر کرد و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را چاپ کرد.
او پس از اتمام دوره دکترا به استانبول آمد و کتاب «آینههای شهر» را نوشت. شافاک در سال های ۲۰۰۴–۲۰۰۳ با درجه استادیاری در دانشگاه میشیگان و سپس در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا مشغول به کار شد و از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نیز ستون نویس روزنامه «زمان» بود.
شافاک در سال ۱۹۹۸ با رمان «پنهان» برنده جایزه «رومی» که به بهترین اثر ادبیات عرفانی ترکیه تعلق میگیرد، شد. او نشان شوالیه را که از مدالهای فرهنگی کشور فرانسه است دریافت کرده و بارها به فهرست نهایی و اولیه جوایز جهانی از جمله جایزه ادبیات داستانی زنان «اورنج»، جایزه دستاوردهای زنان آسیایی، جایزه «ایمپک دوبلین»، ادبیات داستانی مستقل بریتانیا، جایزه بین المللی روزنامه نگاری و … راه پیدا کرده است.
کتاب شناسی الیف شافاک
الیف شافاک چندین رمان به زبان های انگلیسی، ترکی و فرانسوی منتشر کرده است که برخی از آنها هم به فارسی ترجمه شده اند. از جمله کتاب های او این آثار هستند:
- آینه های شهر
- شپش پالاس
- ملت عشق (نام اصلی کتاب «چهل قانون عشق» است)
- شرافت
- مرید معمار
- حرامزاده استانبول
ترجمه های اثر و نام اصلی کتاب
از کتاب «ملت عشق» ترجمه های گوناگونی به زبان فارسی ارائه شده است. درحقیقت نام این کتاب «چهل قانون عشق» است و «ارسلان فصیحی» یکی از مترجمان این کتاب تصمیم گرفته با توجه به موضوع داستان، عنوان دیگری برای آن انتخاب کند. «ارسلان فصیحی»، مترجم کتاب «ملت عشق» در این باره گفته است: «ملت عشق، نامی است که من برای ترجمه فارسی کتاب شافاک انتخاب کردم. در حقیقت الیف شافاک کتابی به نام ملت عشق ندارد».
علاوه بر ترجمه ارسلان فصیحی، این کتاب با نام های گوناگون توسط مترجمانی نظیر «زهره قلی پور»، «انسیه رضایی»، «مرضیه حسینی»، «نادره موسوی» و «مرضیه فاطمی کیا» ترجمه شده است؛ اما باید گفت که بهترین ترجمه، همان ترجمه ارسلان فصیحی است.
(برای دریافت اطلاعات بیشتر از ترجمه ها و خرید کتاب، روی نام مترجم ها کلیک کنید تا به صفحه معرفی کتاب در سایت خانه کتاب وارد شوید.)
می خواهم کتاب را تهیه کنم
خب، حالا که معرفی کوتاهی از کتاب ملت عشق خواندی، پیشنهاد می کنم که متن کامل کتاب را هم بخوانی، مطمئنم که بعد از اینکه مطالعه کتاب را شروع کردی، تا آخر کتاب دست از مطالعه بر نمی داری. پیشنهاد می کنم، برای اینکه راحت تر بتوانی کتاب را تهیه کنی، از لینک های زیر استفاده کن. این طور امکان بیشتری برای مطالعه درباره کتاب و خرید داری.
اگر می خواهی نسخه چاپی کتاب را بخری و صفحات کتاب را لمس کنی، «اینجا» کلیک کن.
اگر می خواهی نسخه الکترونیکی کتاب را بخری و همیشه به همراه داشته باشی، «اینجا» کلیک کن.
اگر می خواهی نسخه صوتی کتاب را بخری و از گوش دادن به کتاب لذت ببری، «اینجا» کلیک کن.
حال که این معرفی کتاب را خواندید، به شما پیشنهاد می کنم که در بخش «جدا از کنکور»، معرفی سایر کتاب ها را نیز مطالعه کنید.