طوطی و بقال

معنی درس طوطی و بقال (درس 14 فارسی دهم)

درس طوطی و بقال را خوانده‌اید؟ قرار است در این مقاله، با تمام جزئیات درس 14 فارسی 1 آشنا شویم. این مقاله بهترین منبع برای یادگیری درس طوطی و بقال در آزمون نهایی فارسی دهم است. 

آموزش، فقط محدود به چارچوب کلاس نیست. ما در سایت فارسی ۱۰۰ زمینه‌ای برای بهره‌گیری دانش‌آموزان از آموزش رایگان و همیشگی فراهم کرده‌ایم.

در این مقاله آموزشی، شرح و معنی درس طوطی و بقال و گنج حکمت ای رفیق، درس چهاردهم کتاب فارسی دهم (فارسی 1) توسط گروه آموزشی راه روشن (دکتر سید علی هاشمی، دکتر امید نقوی و بهرام میرزایی) به شما ارائه می‌شود.

متن درس طوطی و بقال

بود بقّالی و وِی را طوطی‌‎‎‎‎ای خوش‌‎‎‎‎نوایی، سبز گویا طوطی‌‎‎‎‎ای
در دکان بودی نگهبان دکان نکته گفتی با همه سوداگران
در خطاب آدمی ناطق بُدی در نوای طوطیان حاذِق بُدی
جَست از صدر دکان، سویی گریخت شیشه‌‎‎‎‎های روغن گل را بریخت
از سوی خانه، بیامد خواجه‌‎‎‎‎اش بر دکان بنشست فارغ، خواجه‌‎‎‎‎وَش
دید پر روغن، دکان و جامه چرب بر سرش زد، گشت طوطی کَل ز ضرب
روزک چندی سخن کوتاه کرد مردِ بقّال از ندامت آه کرد
ریش برمی‌‎‎‎‎کند و می‌‎‎‎‎گفت: «ای دریغ کآفتابِ نعمتم شد زیر میغ
دست من بشکسته بودی آن زمان چون زدم من بر سر آن خوش‌‎‎‎‎زبان»
هدیه‌‎‎‎‎ها می‌‎‎‎‎داد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را
بعد سه روز و سه شب، حیران و زار بر دکان بنشسته بُد، نومیدوار
می‌‎‎‎‎نمود آن مرغ را هرگون شگـُفت تا که باشد کاندر آید او به گفت
جولقی‌‎‎‎‎ای سر برهنه می‌‎‎‎‎گذشت با سر بی‌‎‎‎‎مو، چو پشت طاس و طشت
طوطی اندر گفت آمد در زمان بانگ بر درویش زد که: هی، فلان
از چه ای کَل با کَلان آمیختی؟ تو مگر از شیشه روغن ریختی؟!
از قیاسش خنده آمد خلق را کاو چو خود پنداشت، صاحب‌‎‎‎‎دلق را
کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نبشتن، شیر و شیر
جمله عالم، زین سبب، گمراه شد کم کسی ز ابدال حق، آگاه شد
هر دو گون زنبور، خوردند از محل لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
هر دو گون آهو، گیا خوردند و آب زان یکی سرگین شد و زان، مُشک ناب
هر دو نی، خوردند از یک آبخور این یکی خالی و آن پر از شکر
صدهزاران این‌چنین، اشباه بین فرقشان، هفتادساله راه، بین
چون بسی ابلیس آدم‌‏روی هست پس به هر دستی، نشاید داد دست
مثنوی معنوی، دفتر اوّل، مولوی

کلیات درس طوطی و بقال

قالب شعر: مثنوی. نوع ادبی: غنایی (داستانی). وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن.

ادبیّات داستانی: به آثاری که با بهره‌‎‎‎‎گیری از عناصر روایت، شخصیت، لحن، زمان، مکان و زاویۀ دید و … پدید‌‎‎‎‎ می‌‎‎‎‎آیند، «ادبیّات داستانی» می‌‎‎‎‎گویند. ادبیّات داستانی را هنری‌‎‎‎‎ترین نوع ادبیّات مردمی نامیده‌‎‎‎‎اند؛ چرا که اوّلین موضوعات به شیوۀ روایت‌‎‎‎‎گری در افسانه‌‎‎‎‎ها و قصّه‌‎‎‎‎های شفاهی شکل گرفته است. ادبیّات داستانی شامل قصّه، داستان، داستان کوتاه و رمان است. داستان همانند ظرفی است که نویسنده به کمک آن، تفکّرات، آرزوها و جهت‌‎‎‎‎گیری‌‎‎‎‎های فکری خویش را در آن جای ‎می‎ دهد؛ پس باید با خواندن هر متن داستانی به درون‌‎‎‎‎مایه و محتوای آن توجّه کنیم.

مولانا: جلال‌الدّین محمّد بلخی، عارف و شاعر بزرگ قرن هفتم است که هنوز اندیشه‌‎‎‎‎های بلند الهی و انسانی او بر ذهن و خاطر اندیشمندان و بزرگان جهان سایه افکنده است. مهم‌ترین حادثۀ زندگی مولانا دیدار او با شمس تبریزی است که موجب دگرگونی کلّی حال او در نزدیکی چهل‎ سالگی‌اش شده است. مشهور‌ترین اثر مولانا مثنوی معنوی نام دارد.

دیگر اثر گران‌قدر مولانا دیوان کبیر نام دارد که به دیوان غزلیّات شمس تبریزی مشهور است. این اثر عرفانی نمایانگر واقعی روح خروشان و عاطفۀ جوشان مولانا است. کتاب «فیهِ ما فیه» اثر مهم مولانا به نثر است که نثری ساده، بی‌تکلّف و جذّاب دارد. مولانا به دلیل روح بلند و متعالی‌اش امروزه مورد احترام همۀ جهانیان است. این اسطورۀ بی‌بدیل عرفان و ادبیّات فارسی در حالی که کم‌تر از هفتاد سال سن داشت، در قونیّه درگذشت.

مثنوی معنوی: در شش دفتر شامل حدود بیست ‎و ‎شش‎ هزار بیت است و از بزرگ‌ترین آثار عرفانی بشریّت محسوب می‌‎‎‎‎شود. در این کتاب مولانا مسائل مهمّ عرفانی، دینی و اخلاقی را با شکلی دلنشین مطرح کرده است. اندیشه‌های الهامی نو و تازه و خلق داستان‌هایی تودرتو با معانی فلسفی، از ویژگی‌های منحصربه‌فرد مثنوی مولانا است. دنیایی که مولانا در مثنوی آفریده، پهنه‌‎ای است که در آن، انسان در مصاف با بدی‌‎‎‎‎ها و تباهی‌‎‎‎‎ها و از آن بالاتر، در مصاف با خویشتن، سرفراز و پیروز از کار درمی‌‎‎‎‎آید و به گوهر انسانی خویش دست می‌‎‎‎‎یابد.

معنای کلمات درس طوطی و بقال

بقّال: خواربار‌‎‎‎‎فروش. گویا: سخن‌‎‎‎‎گو. نکته: سخن نغز و زیبا. سوداگر: مُشتری، خریدار و فروشنده. خطاب: صحبت کردن و مخاطبه. ناطق: سخن‌‎‎‎‎گو. حاذق: ماهر، چیره‌‎‎‎‎دست. صدر:  بالا. خواجه: صاحب، بزرگ، فرد ثروتمند. خواجه‌‎‎‎‎وش: کدخدامنش، مانند بزرگان. کَل: مخفّف کچل. ضرب: ضربه. ندامت: پشیمانی، تأسّف. دریغ: افسوس و اندوه کردن. شد: رفت. میغ: ابر. نطق: سخن گفتن، حرف زدن. مرغ: پرنده. شگفت: کارهای شگفت و عجیب. تا که باشد: به این امید که.

جولقی: ژنده‌‎‎‎‎پوش، گدا، درویش. طاس: کاسۀ مسی. طشت: لگن. در زمان: فوراً. قیاس: مقایسه کردن. دَلق: لباس کهنه و مُندرس. ابدال: انسان‌‎‎‎‎های کامل، پیران طریقت. گون: گونه، نوع. سرگین: فضلۀ حیوان. مُشک: مادۀ سیاه و خوشبو که از ناف آهو تهیه می‌‎‎‎‎شود. ناب: خالص. اشباه: جِ شَبَه، مانندها، همانندان. ابلیس: شیطان.

معنی درس طوطی و بقال + نکات ادبی و زبانی درس طوطی و بقال

بود بقّالی و وِی را طوطی‌‎‎‎‎ای خوش‌‎‎‎‎نوایی، سبز گویا طوطی‌‎‎‎‎ای

بیت 1: خواربارفروشی بود که طوطی‌‎‎‎‎ای داشت، طوطی‌‎‎‎‎ای خوش‌‎‎‎‎صدا، سبز رنگ و سخن‌گو.

نکات: حذف فعل: فعل «بود» در پایان مصراع دوم به قرینۀ لفظی محذوف است. انواع را: «را» در مصراع نخست، مالکیّت است.

معنی درس طوطی و بقال و گنج حکمت ای رفیق

در دکان بودی نگهبان دکان نکته گفتی با همه سوداگران

بیت 2: (طوطی) در دکان، نگهبانی می‌کرد و با همۀ مشتریان سخن می‌‎‎‎‎گفت و شوخی می‌کرد.

نکات: واژه آرایی: «دکان». کنایه: «نکته گفتن» کنایه از شوخی کردن.

در خطاب آدمی ناطق بُدی در نوای طوطیان حاذِق بُدی

بیت 3: در گفتگو با انسان‌ها روان و گویا بود و در نوا و سخن با طوطیان، استاد و ماهر بود.

جَست از صدر دکان، سویی گریخت شیشه‌‎‎‎‎های روغن گل را بریخت

بیت 4: از بالای دکان پرید و به سویی رفت و شیشه‌‎‎‎‎های روغن گل را ریخت.

نکات: واج آرایی: «س».

از سوی خانه، بیامد خواجه‌‎‎‎‎اش بر دکان بنشست فارغ، خواجه‌‎‎‎‎وَش

بیت 5: صاحبش از خانه آمد و آقامنشانه و آسوده‌‎‎‎‎خاطر نشست.

نکات: فارغ در جایگاه «قید حالت» است. تشبیه: «خواجه‌‎‎‎‎وش» تشبیه (خواجه در مصراع نخست مشبّه، خواجه در مصراع دوم مشبّه ‏به، وش ادات تشبیه، فارغ وجه‏ شبه). واژه آرایی (تکرار): «خواجه». واج‌‎‎‎‎آرایی: «خ».

دید پر روغن، دکان و جامه چرب بر سرش زد، گشت طوطی کَل ز ضرب

بیت 6: دید که دکان پر از روغن است و لباسش چرب شده است؛ پس بر سر طوطی زد و طوطی از اضطراب این ضربه، پرهای سرش ریخت و کچل شد (لال شد).  

نکات: «پر روغن» و «چرب» در جایگاه قید حالت هستند. جناس ناهمسان: «ضرب، چرب». ایهام: «کَل» به معنای کچل و به معنای لال.

روزک چندی سخن کوتاه کرد مردِ بقّال از ندامت آه کرد

بیت 7: طوطی، چند روز سخن نگفت و مرد بقّال (به خاطر این کار و وضعیت) از پشیمانی آه کشید و افسوس خورد.  

نکات: پسوند تصغیر: «ـَ ک» در «روزک» پسوند تصغیر و نشانۀ اندکی است. ترکیب وصفی مقلوب: روزک چندی ترکیب وصفی مقلوب است. کنایه: «سخن کوتاه کرد» کنایه از اینکه حرف نزد.

ریش برمی‌‎‎‎‎کند و می‌‎‎‎‎گفت: «ای دریغ کآفتابِ نعمتم شد زیر میغ

بیت 8: مرد بقّال اظهار ندامت و پشیمانی می‌‎‎‎‎کرد و می‌‎‎‎‎گفت: افسوس که خورشید نعمتم زیر ابر پنهان شد (نعمتم از دست رفت).  

نکات: «ای دریغ» شبه جمله. کنایه: «ریش برکندن» کنایه از اظهار ندامت و پشیمانی کردن. تشبیه: «آفتابِ نعمت» اضافۀ تشبیهی است. کنایه: «خورشید نعمتم زیر ابر پنهان شد» کنایه از «نعمتم از بین رفت».

دست من بشکسته بودی آن زمان چون زدم من بر سر آن خوش‌‎‎‎‎زبان»

بیت 9: کاش آن زمان که بر سر طوطی خوش صحبت زدم، دست من می‌‎‎‎‎شکست.  

نکات: «ی» در «بشکسته بودی» در معنای استمراری (گونۀ کهنی از «می» استمراری). کنایه: «دست من بشکسته بودی» کنایه از اظهار پشیمانی بسیار. کنایه: «خوش‌‎‎‎‎زبان» کنایه از طوطی. جناس ناهمسان: «بر، سر».

هدیه‌‎‎‎‎ها می‌‎‎‎‎داد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را

بیت 10: به هر انسان نیازمند، هدیه‌‎‎‎‎هایی می‌‎‎‎‎داد تا بلکه سخن‌‎‎‎‎گفتن طوطی خویش را دوباره بازیابد.  

نکات: انواع را: «را» در مصراع نخست، در معنای حرف اضافۀ «به» آمده است. مجاز: «مرغ» مجاز از طوطی.

بعد سه روز و سه شب، حیران و زار بر دکان بنشسته بُد، نومیدوار
می‌‎‎‎‎نمود آن مرغ را هرگون شگـُفت تا که باشد کاندر آید او به گفت

بیت 11 و 12: بعد از سه شبانه‌روز، سرگشته و نالان، در حالی که ناامیدانه در دکان نشسته بود، کارهای شگفت‌‎‎‎‎آوری برای طوطی انجام می‌‎‎‎‎داد به این امید که او به سخن درآید.  

نکات: انواع را: «را» در مصراع نخست بیت دوازدهم در معنای حرف اضافۀ «برای» به کار رفته است. تکرار: «سه». تضاد: «روز، شب». جناس ناهمسان: «شگفت، گفت».

جولقی‌‎‎‎‎ای سر برهنه می‌‎‎‎‎گذشت با سر بی‌‎‎‎‎مو، چو پشت طاس و طشت

بیت 13: درویشی بدون کلاه از آنجا رد می‌شد، در حالتی که سر بی‌‎‎‎‎مویی همچون پشت کاسۀ مسی و طشت داشت.  

نکات: تشبیه: «سر بی مو، چو پشت طاس و طشت». واج‌‎‎‎‎آرایی: صامت «ت».

طوطی اندر گفت آمد در زمان بانگ بر درویش زد که: هی، فلان

بیت 14: طوطی فوراً به سخن آمد و بر سر آن درویش فریاد زد که: ای فلانی!

نکات: «هی» حرف ندا. فلان در جایگاه منادا.

از چه ای کَل با کَلان آمیختی؟ تو مگر از شیشه روغن ریختی؟!

بیت 15: ای کچل! چرا جزو کچل‌‎‎‎‎ها شده‌‎‎‎‎ای؟ مگر تو هم (مانند من) از شیشه روغن ریخته‌‎‎‎‎ای؟! (که کچل شده‌‎‎‎‎ای)

از قیاسش خنده آمد خلق را کاو چو خود پنداشت، صاحب‌‎‎‎‎دلق را

بیت 16: از مقایسه‌‎‎‎‎ای که کرد مردم به خنده افتادند، زیرا طوطی درویش را مانند خود (کچل) پنداشت.  

نکات: «ک» در «کاو چو خود پنداشت» در معنای «زیرا که» (تعلیل) است. صاحب‌‎‎‎‎دلق کنایه از درویش (صفت جانشین موصوف)

کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد در نبشتن، شیر و شیر

بیت 17: کار انسان‌‎‎‎‎های پاک را با کار خود مقایسه نکن، اگرچه (برای مثال) در نوشتن، «شیر جنگل» و «شیر خوراکی» یکسان نوشته می‌‎‎‎‎شود.  

نکات: پاکان کنایه از انسان‌‎‎‎‎های پاک (صفت جانشین موصوف). شیر و شیر جناس همسان (تام). مصراع دوم تمثیل.

جمله عالم، زین سبب، گمراه شد کم کسی ز ابدال حق، آگاه شد

بیت 18: همۀ مردم عالم به همین علّت گمراه شدند و کم‌‎‎‎‎تر کسی انسان‌‎‎‎‎های کامل را شناخت.

نکات: «جمله» صفت مبهم برای عالم. «عالم» مجازاً مردم عالم.

هر دو گون زنبور، خوردند از محل لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل

بیت 19: (برای مثال) هر دو گونه زنبور از یک جا تغذیه کردند، ولی در یکی از آن‌‎‎‎‎ها تبدیل به نیش شد و در دیگری تبدیل به عسل.  

نکات: حذف فعل: فعل اسنادی «شد» در پایان مصراع دوم به قرینۀ لفظی محذوف است. بیت تمثیل است. تضاد: «نیش و عسل». 

هر دو گون آهو، گیا خوردند و آب زان یکی سرگین شد و زان، مُشک ناب

بیت 20: (برای مثال) هر دو نوع آهو، (یک نوع) گیاه و آب خوردند، امّا (غذا و آب) در یکی تبدیل به فضله شد و در دیگری تبدیل به عطر خالص.

نکات: بیت تمثیل است. ناب و آب جناس ناهمسان (ناقص). مُشک و سرگین تضاد. فعل اسنادی «شد» در پایان مصراع دوم به قرینۀ لفظی محذوف است.

هر دو نی، خوردند از یک آبخور این یکی خالی و آن پر از شکر

بیت 21: هر دو نوع نی، از یک محل آب خوردند، ولی یکی تو خالی شد و دیگری پر از شکر.

نکات: بیت تمثیل است. فعل اسنادی «شد» در مصراع دوم به قرینۀ معنوی محذوف است. خالی و پر تضاد.

معنی درس طوطی وبقال

صدهزاران این‌چنین، اشباه بین فرقشان، هفتادساله راه، بین

بیت 22: توجّه کن که (مانند این شباهت‌‎‎‎‎ها که ذکر شد) هزاران شباهت دیگر وجود دارد که بین آن‌‎‎‎‎ها تفاوت بسیار زیادی است.

نکات: صد هزاران مجازاً زیادی و کثرت. ببین کنایه از توجّه کن. هفتادساله مجازاً کثرت و زیادی. «راه» در نقش ممیّز یا روشنگر است.

چون بسی ابلیس آدم‌‏روی هست پس به هر دستی، نشاید داد دست
مثنوی معنوی، دفتر اوّل، مولوی

بیت 23: چون افراد زیادی با ظاهر انسان و  باطن شیطانی وجود دارند، پس شایسته نیست با هرکسی دوستی کنیم (دست دوستی بدهیم).

نکات: «آدم‌روی» صفت برای ابلیس است. «دست دادن» کنایه از همراهی و دوستی کردن. دست و هست جناس ناهمسان (ناقص)

نکات ضروری درس طوطی و بقال

* انواع «را»:

حرف «را» در زبان ادبی، دارای پنج کارکرد مختلف است که عبارتند از:

1- نشانۀ مفعول: بلافاصله پس از مفعول یا گروه مفعولی قرار می‌‎‎‎‎گیرد و نمایانگر مفعول است. مثال: طلوع خورشید را باید از دور دید.

2- حرف اضافه: در گذشته، «را» در سه معنیِ «به»، «از» و «برای» به کار می‌‎‎‎‎رفته است. مثال: لقمان را گفتند=  به لقمان گفتند. حکیمی را پرسیدند = از حکیمی پرسیدند. بردگان را برادر باشد= برای بردگان برادر باشد.

3- «را» فکّ اضافه: اگر حرف «را» میان مضاف و مضاف‌‎‎‎‎الیه بیاید و جای این دو را عوض کند به آن «را» فکّ اضافه گفته می‌‎‎‎‎شود. مثال: والی را سرای نزدیک است = سرایِ والی نزدیک است

4- مالکیت: اگر حرف «را» نشان‌‎‎‎‎دهندۀ دارندگی و مالکیت باشد، به آن «را» مالکیت می‌‎‎‎‎گویند.

مثال: ایشان را دو ثواب است = ایشان دو ثواب دارند

5- قید: اگر حرف «را» در معنای هنگام و زمان باشد، به آن «را» قیدی می‌‎‎‎‎گویند. مثال: شب را برگرد = هنگام شب برگرد.

* پسوند «وش»:

این نوع پسوند که از ادات تشبیه نیز محسوب می‌‎‎‎‎شود برای بیان شباهت به کار می‌‎‎‎‎رود. مثال: پری‌‎‎‎‎وش: مانند پری، خواجه‌‎‎‎‎وش: مانند خواجه

* تمثیل:

در لغت به معنای مَثَل آوردن و تشبیه چیزی به چیز دیگر است؛ تمثیل عبارت است از بیان حکایت و روایتی که هرچند معنای ظاهری دارد، امّا مراد گوینده معنای کلّی‌‎‎‎‎تر دیگری است. نویسنده و شاعر با کمک تمثیل مفاهیم ذهنی خویش را آسان‌‎‎‎‎تر به مخاطب منتقل می‌‎‎‎‎کند.

* جناس:

آوردن دو یا چند واژه که در ظاهر با هم شباهت داشته باشند ولی در معنا مختلف باشند «جناس» نام دارد. گاهی واژه‌ها کاملاً شبیه به هم هستند ولی در معنا متفاوتند و گاهی فقط چند واج مشترک دارند. مشهورترین نوع جناس‌ها عبارتند از:

الف – جناس همسان (تام): واژه‏‌هایی که از نظر گفتاری و شنیداری هیچ تفاوتی با هم ندارند، امّا معنای آن‌‎‎‎‎ها متفاوت است.

مثال) بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی / فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست (حافظ)

ب- جناس ناهمسان (ناقص): واژه ‏هایی که در یک حرف (صامت) اختلاف دارند.

مثال: کرم مرد به جود است و سخاوت به سجود / و آن که این هر دو ندارد عدمش بِه ز وجود (سعدی)

تدریس درس طوطی و بقال فارسی دهم

در این بخش تدریس کامل درس طوطی و بقال و گنج حکمت ای رفیق به همراه شرح نکته‌های دستوری و آرایه‌ها توسط دکتر سید علی هاشمی ارائه می‌شود.

گنج حکمت ای رفیق!

گنج حکمت ای رفیق درس 14 فارسی دهم

روزی حضرت عیسی روح‏ الله می‌‎‎‎‎گذشت. ابلهی با وی دچار شد و از حضرت عیسی سخنی پرسید؛ بر سبیل تلطّف جوابش بازداد و آن شخص مسلّم نداشت و آغاز عربده و سفاهت نهاد. چندان‌که او نفرین می‌‎‎‎‎کرد، عیسی تحسین می‌‎‎‎‎نمود.

عزیزی بدان‏جا رسید؛ گفت: «ای روح‌الله، چرا زبون این ناکس شده‌‎‎‎‎ای و هرچند او قهر می‏ کند، تو لطف می‌‎‎‎‎فرمایی و با آنکه او جور و جفا پیش می‌‎‎‎‎برد، تو مهر و وفا بیش می‌‎‎‎‎نمایی؟»

عیسی گفت: «ای رفیق، کُلُّ إناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیه، از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ از او آن صفت می‌‎‎‎‎زاید و از من این صورت می‌‎‎‎‎آید. من از وی در غضب نمی‌‎‎‎‎شوم و او از من صاحب ادب می‏ شود. من از سخن او جاهل نمی‌‎‎‎‎گردم و او از خلق‌وخوی من عاقل می‌‎‎‎‎گردد.»

اخلاق محسنی، حسین واعظ کاشفی

معنای کلمات گنج حکمت ای رفیق

دچار شد: روبه‏ رو شد. تلطّف: مهربانی، اظهار لطف و نرمی‌‎‎‎‎کردن. مسلّم نداشت: باور نکرد. عربده: فریاد پرخاش‌‎‎‎‎جویانه برای برانگیختن دعوا و هیاهو. سفاهت: بی‌‎‎‎‎خردی، کم‌‎‎‎‎عقلی، نادانی. تحسین: آفرین. زبون: خوار، ناتوان. ناکس: فرومایه، پست. جور و جفا: ستم.

نکات: «جوابش باز داد»: «ش» پرش ضمیر دارد و در جایگاه متمّم است. «ناکس» کنایه از فرومایه و پست. تضاد: قهر و لطف. سجع و تضاد: «جور و جفا – مهر و وفا». سجع: پیش و بیش. ضرب‌‎‎‎‎المثل: «کُلُّ إناءٍ یَتَرشَّحُ بِما فیه»: از کوزه همان برون تراود که در اوست. مفهوم کلّی حکایت: هرکس متناسب با ذات و فطرت خود عمل می‌‎‎‎‎کند.

چند نکته تکمیلی درس 14 فارسی دهم

ما در این مقاله، به بررسی معنی درس طوطی و بقال و گنج حکمت ای رفیق پرداختیم و متن کامل مندرج در کتاب را آوردیم. برای دریافت متن کامل کتاب فارسی می‌توانید به سایت دفتر تالیف کتاب‌های درسی مراجعه کنید. همچنین برای خواندن متن کامل داستان طوطی و بقال می‌توانید به مثنوی معنوی مولوی مراجعه کنید. البته من از شما می‌خواهم که بعد از خواندن این مقاله، به سراغ مطالعه بخش‌های دیگر این داستان بروید.

همچنین ما، علاوه بر معنی درس طوطی و بقال فارسی دهم، شرح و معنی درس‌های دیگر کتاب فارسی دهم را در سایت فارسی 100 قرار داده ایم. برای مطالعه شرح و معنی درس خاک آزادگان فارسی 100 روی عنوان این درس کلیک کنید یا آن را لمس کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *