معنی درس بانگ جرس

معنی درس بانگ جرس (درس 10 فارسی یازدهم)

درس بانگ جرس را خوانده‌اید؟ قرار است در این مقاله، با تمام جزئیات این درس مهم کتاب فارسی 2 آشنا شویم. این مقاله بهترین منبع برای یادگیری درس بانگ جرس در امتحان نهایی فارسی یازدهم است.

آموزش، فقط محدود به چارچوب کلاس نیست. ما در سایت فارسی ۱۰۰ زمینه‌ای برای بهره‌گیری دانش‌آموزان از آموزش رایگان و همیشگی فراهم کرده‌ایم.

در این پست آموزشی، شرح و معنی درس بانگ جرس و گنج حکمت به یاد 22 بهمن، درس دهم کتاب فارسی یازدهم (فارسی 2) توسط دکتر سید علی هاشمی به شما ارائه می‌شود.

متن درس بانگ جرس

وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم دل بر عبور از سدِّ خار و خاره بندیم
از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم بانگ از جرس برخاست وایِ من خَموشم
دریادلان، راه سفر در پیش دارند پا در رکاب راهوارِ خویش دارند
گاه سفر آمد برادر، ره دراز است پروا مکن، بشتاب، همّت چاره‌ساز است
گاه سفر شد باره بر دامن برانیم تا بوسه‌گاهِ وادی ایمَن برانیم
وادی پر از فرعونیان و قِبطیان است موسی جلودار است و نیل اندر میان است
تنگ است ما را خانه، تنگ است، ای برادر بر جای ما بیگانه ننگ است، ای برادر
فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید
یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد ای یاوران، باید ولی را یاوری کرد
حُکمِِ جلودار است بر هامون بتازید هامون اگر دریا شود از خون، بتازید
فرض است فرمان بردن از حکمِ جلودار گر تیغ بارد، گو ببارد، نیست دشوار
جانان من برخیز و آهنگ سفر کن گر تیغ بارد، گو ببارد، جان سپر کن
جانان من برخیز بر جولان برانیم زان جا به جولان، تا خط لبنان برانیم
آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد
جانان من اندوه لبنان کُشت ما را بشکست داغ دیرِ یاسین پشت ما را
باید به مژگان رُفت گَرد از طُور سینین باید به سینه رَفت زین جا تا فلسطین
جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش آنَک امام ما عَلَم بگرفته بر دوش
تکبیرزن، لبّیک‌گو، بنشین به رهوار مقصد دیار قدس، همپای جلودار
حمید سبزواری

کلیات درس بانگ جرس

قالب شعر: مثنوی. نوع ادبی: ادبیات انقلاب اسلامی. وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع.

حمید سبزواری: حسین آقا ممتحنی مشهور به حمید سبزواری متولد 1314 در سبزوار، از شاعران دوره انقلاب اسلامی است. سبزوای در اشعارش به حوادث انقلاب اسلامی بسیار توجه می‌کند، به گونه‌ای که شعر او را شناسنامه زمانمند انقلاب اسلامی می‌دانند و از او به عنوان «شاعر انقلاب» و «پدر شعر انقلاب» نام می‌برند. او در سال 1395 چهره در نقاب خاک کشید. از آثار وی می‌توان به مجموعه‌های زیر اشاره کرد:

  • سرود درد
  • سرود سپیده
  • سرودی دیگر
  • تو عاشقانه سفر کن
  • بانگ جرس

سید ضیاءالدین شفیعی: شاعر، نویسنده، منتقد و مترجم دوران انقلاب اسلامی است که آثار متعددی از او منتشر شده است. بعضی از آثار او عبارتند از: «سرود مرد غریب»، «پشت‌ به‌ سایه‌ها و صداها»، «شرح‌ خواب‌های گمشده»، «سكوت‌ آزاد است» و… .

معنای کلمات درس بانگ جرس

برگ: توشه و هر چیز مورد نیاز؛ مایحتاج و آذوقه. باره: اسب. خاره: سنگ خارا، سنگ. کران: طرف، جهت، کنار. رحیل: از جایی به جای دیگر رفتن، کوچ کردن، سفر کردن. جرس: زنگ. رکاب: حلقه ای فلزی که در دو طرف زین اسب آویخته می‌شود و سوار پا در آن می‌گذارد. راهوار: آنچه با شتاب اما نرم و روان حرکت می‌کند؛ خوش حرکت و تندرو. گاه: زمان. پروا کردن: ترسیدن. دامن: دامنه کوه. وادی: سرزمین.

وادی ایمَن: سرزمین مقدسی در فلسطین که در آنجا به حضرت موسی وحی شد. قبطیان: ساکنان اصلی سرزمین مصر که طرفدار حکومت فرعون‌ها بودند. جلودار: رهبر، پیشرو. ولی: دارندۀ بالاترین مقام در دین پس از پیغمبر، دوست. آهنگ کردن: قصد کردن. هامون: دشت و صحرا و زمین هموار خالی از بلندی و پستی. فرض: واجب گردانیدن، آنچه انجام آن بر عهدۀ کسی نهاده شده باشد، لازم، ضروری.

جولان: نام بلندی‌هایی واقع در جنوب غربی سوریه که امروزه در اشغال رژیم صهیونیستی است. جولان: تاخت و تاز. رُفت: رُفتن، زدودن.چاووش: آن که پیشاپیش زائران حرکت می‌کند و با صدای بلند و به آواز اشعار مذهبی می‌خواند. عَلمَ: پرچم. همپا: همراه، هم‌قدم، هر یک از دو یا چند نفری که با هم کاری انجام می‌دهند. همپایی: همگامی، همراهی.

معنی درس بانگ جرس + نکات درس بانگ جرس

وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم دل بر عبور از سدِّ خار و خاره بندیم

بیت 1: زمان آن است که توشه و وسایل سفر را روی اسب ببندیم (آماده حرکت شویم) و تصمیم بگیریم که از سد خارها و سنگ‌های سخت (دشواری‌ها و سختی‌های راه) بگذریم.

نکات: کنایه: «برگ سفر بستن» کنایه از آماده شدن برای سفر. واج آرایی: «ب». کنایه: «دل بر چیزی بستن» کنایه از قصد کردن، تصمیم گرفتن. اضافه تشبیهی: «سد خار». اضافه تشبیهی: «سد خاره». جناس ناهمسان: خار، خاره. جناس ناهمسان: باره، خاره. استعاره: «خار و خاره» استعاره از سختی‌ها.

تدریس خصوصی فارسی یازدهم | کلاس خصوصی فارسی یازدهم

از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم بانگ از جرس برخاست وایِ من خموشم

بیت 2: از هر گوشه، فریاد کوچ و سفر به گوش من می‌رسد؛ صدای زنگ حرکت کاروان بلند شد؛ ای وای بر من که ساکت و خاموش هستم و راه نیفتاده‌ام.

نکات: واژه آرایی: «بانگ». تناسب: «رحیل»، «جرس». کنایه: «بانگ از جرس برخاست» کنایه از اینکه کاروان آماده حرکت شد. مفهوم: شاعر به این نکته اشاره می‌کند که همه آزادیخواهان به دنبال مبارزه با ظلم هستند و او در این مسیر عقب مانده است.

دریادلان، راه سفر در پیش دارند پا در رکاب راهوارِ خویش دارند

بیت 3: انسان‌های شجاع، می‌خواهند به سفر بروند و برای این کار آماده‌اند و پا در رکاب اسب خود نهاده‌اند.

نکات: صفت جانشین اسم: «راهوار» صفت «اسب» است. تشبیه: «دریادل». کنایه: «دریادل» کنایه از انسان شجاع. کنایه: «پا در رکاب داشتن» کنایه از آماده سفر شدن. واج آرایی: «ر».

گاه سفر آمد برادر، ره دراز است پروا مکن، بشتاب، همّت چاره ساز است

بیت 4: ای برادر! زمان سفر فرارسید و راه درازی در پیش است. از این سفر نترس و عجله کن؛ چرا که در این راه همت، حل‌کننده مشکلات است.

نکات: واج آرایی: «ا».

گاه سفر شد باره بر دامن برانیم تا بوسه‌گاهِ وادی ایمَن برانیم

بیت 5: زمان سفر فرارسید، باید به سمت دامنه کوه و دشت برویم و تا سرزمین مقدس فلسطین حرکت کنیم.

نکات: کنایه: «باره راندن» کنایه از رفتن و حرکت کردن. کنایه: «بوسه‌گاه» کنایه از مکان مقدس. مجاز: «وادی ایمن» مجاز از فلسطین. واج آرایی: «ب». تلمیح: به داستان حضرت موسی (ع) تلمیح دارد.

وادی پر از فرعونیان و قِبطیان است موسی جلودار است و نیل اندر میان است

بیت 6: سرزمین فلسطین، پر از فرعونیان و ظالمان و ستمگران (اسرائیلی‌ها) است. امام خمینی (ره) مانند حضرت موسی (ع) رهبر ما است و مشکلات فراوانی بر سر راه وجود دارد.

نکات: استعاره: «فرعونیان و قبطیان» استعاره از مردم و نظامیان اسرائیلی. تناسب: «فرعون، قبطی، موسی، نیل». تلمیح: به داستان خروج حضرت موسی (ع) و بنی اسرائیل از مصر تلمیح دارد. استعاره: «موسی» استعاره از رهبر و امام خمینی (ره). استعاره: «نیل» استعاره از سختی‌های بزرگ.

تنگ است ما را خانه، تنگ است، ای برادر بر جای ما بیگانه ننگ است، ای برادر

بیت 7: ای برادر! این سرزمین برای ما کوچک است. ای برادر! شرم‌آور است که بیگانه به جای ما (در سرزمین فلسطین) باشد.

نکات: واژه آرایی: «تنگ»، «ای برادر». جناس ناهمسان: «تنگ، ننگ». استعاره: «خانه» استعاره از سرزمین ایران. کنایه: «تنگ بودن خانه» کنایه از اینکه سرزمین، محل مناسبی برای ما نیست. واج آرایی: «گ».

فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید

بیت 8: از سوی رهبر فرمان آمده است که فلسطین را از دشمنان باز پس بگیرید و اجازه ندهید که اهریمن بر این سرزمین حکومت کند.

نکات: استعاره: «خانه» استعاره از فلسطین. مجاز: «تخت و نگین» مجاز از قدرت فرمانروایی و حکومت. مجاز: «نگین» مجاز از انگشتری. تلمیح: بیت به داستان حضرت سلیمان و گم شدن انگشتری‌اش اشاره دارد. استعاره: «اهریمن» استعاره از صهیونیست‌ها.

یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد ای یاوران، باید ولی را یاوری کرد

بیت 9: این فرمان به این معنی است که رهبر، می‌خواهد اشغالگران فلسطین را از بین ببرد. ای دوستان! باید ولی خدا را پشتیبانی و کمک کنیم.

نکات: استعاره: «کلیم» استعاره از رهبر. کنایه: «آهنگ جان کسی را کردن» کنایه از قصد کردن برای کشتن. استعاره: «سامری» استعاره از اشغالگران.  تلمیح: به داستان حضرت موسی (ع) و سامری تلمیح دارد. اشتقاق: یاور، یاوری. واج آرایی: «ی».

معنی درس بانگ جرس درس دهم فارسی یازدهم

حُکمِِ جلودار است بر هامون بتازید هامون اگر دریا شود از خون، بتازید

بیت 10: رهبر فرمان داده است که به دشت حمله کنید و اگر سراسر دشت، از فراوانی کشته‌ها پر از خون شود، به حمله خود ادامه دهید.

نکات: واژه آرایی: «هامون»، «بتازید». تشبیه: هامون به دریا تشبیه شده است. کنایه: «هامون اگر دریا شود، از خون» کنایه از کشته شدن افراد زیاد. اغراق. تلمیح: به داستان مجازات بنی‌اسرائیل بعد از پرستش گوساله سامری.

فرض است فرمان بردن از حکمِ جلودار گر تیغ بارد، گو ببارد، نیست دشوار

بیت 11: واجب است که از دستور رهبر اطاعت کنیم. حتی اگر در این راه شمشیر، مانند باران بر سر ما ببارد، اشکالی ندارد و کار سختی نیست.

نکات: استعاره: «تیغ» از باران استعاره گرفته شده است که می‌بارد. اغراق: باریدن تیغ. کنایه: «باریدن تیغ» کنایه از جنگ بسیار شدید. جناس: «بارد، ببارد». واج آرایی: «ب»، «د».

جانان من برخیز و آهنگ سفر کن گر تیغ بارد، گو ببارد، جان سپر کن

بیت 12: ای دوست من (ای کسی که مانند جان من هستی)! بلند شو و قصد سفر کن. اگر در این مسیر، سختی‌های فراوانی به تو رسید، اشکالی ندارد، جان خود را در مقابل این سختی‌ها قرار بده و آن را فدا کن.

نکات: کنایه: «آهنگ سفر کردن» کنایه از قصد سفر کردن. استعاره: «تیغ» از باران استعاره گرفته شده است که می‌بارد. اغراق: باریدن تیغ. کنایه: «باریدن تیغ» کنایه از جنگ بسیار شدید. جناس: «بارد، ببارد». واج آرایی: «ب». کنایه: «جان سپر کردن» کنایه از خود را در مقابل مشکلات قرار دادن. تناسب: «تیغ، سپر».

جانان من برخیز بر جولان برانیم زان جا به جولان، تا خط لبنان برانیم

بیت 13: ای دوست من! بلند شو تا به سرزمین کوهستانی جولان (سوریه) برویم و از آنجا با تاخت و تاز به مرز لبنان برویم.

نکات: جناس همسان: «جولان» در مصراع اول به معنای سرزمین جولان در سوریه است و در مصراع دوم به معنای تاخت و تاز است. تناسب: «جولان، لبنان». واج آرایی: «ج»، «ن».

آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد

بیت 14: سرزمینی که در هر سویش صدها شهید آرام یافته‌اند و مردم هر کوی و محله‌اش، غمی پنهان دارند.

نکات: واژه آرایی: «آنجا که هر». مجاز: «صد» مجاز از بسیار. مجاز: «کوی» مجاز از مردم کوی. اغراق.

جانان من اندوه لبنان کُشت ما را بشکست داغ دیرِ یاسین پشت ما را

بیت 15: ای دوست من! غم لبنان و مردم لبنان من را نابود کرد و غصه کشتار مردم روستای دیر یاسین فلسطین من را خمیده قامت کرد و درد بسیار سختی برای من بود.

نکات: مجاز: «لبنان» مجاز مردم لبنان. مجاز: «دیر یاسین» مجاز از مردم دیر یاسین. کنایه: «کشت ما را» و «بشکست پشت ما را» کنایه از اینکه غم بسیار سختی برای ما بود. واج آرایی: «ن». جناس ناهمسان: «کشت، پشت». تلمیح: مصراع اول به تهاجم نظامیان اسرائیل به لبنان و مصراع دوم به واقعه کشتار دیر یاسین اشاره دارد. اغراق.

باید به مژگان رُفت گَرد از طُور سینین باید به سینه رَفت زین جا تا فلسطین

بیت 16: باید سرزمین طور سینا را گرامی بداریم و با مژه‌هایمان، گرد و غبارش را پاک کنیم و از روی شوق و علاقه، از اینجا تا فلسطین، سینه‌خیز برویم.

نکات: واژه آرایی: «باید». کنایه: «گرد به مژگان رُفتن» کنایه از بزرگ داشتن. کنایه: «به سینه رفتن» کنایه از با شوق رفتن. جناس ناهمسان: «رُفت، رَفت». تناسب: «طور سینین، فلسطین».

جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش آنَک امام ما عَلَم بگرفته بر دوش

بیت 17: ای دوست من! بلند شو و صدای پیشرو و رئیس قافله را بشنو و آماده حرکت شو. اکنون رهبر ما پرچم مبارزه را بر دوش گرفته است و آماه حرکت است.

نکات: کنایه: «شنیدن بانگ چاووش» کنایه از آماده حرکت شدن. کنایه: «علم بر دوش گرفتن» کنایه از آماده حرکت شدن.

معنی درس بانگ جرس

تکبیرزن، لبّیک‌گو، بنشین به رهوار مقصد دیار قدس، همپای جلودار
حمید سبزواری

بیت 18: در حالی که الله اکبر می‌گویی و در مقابل فرمان رهبرت لبیک می‌گویی و آن را می‌پذیری، سوار اسب شو و آماده سفر شو. مقصد ما بیت المقدس و سرزمین فلسطین است و رهبر همراه ما است.

نکات: کنایه: «بنشین به رهوار» کنایه از آماده سفر شدن.

تصنیفی زیبا با شعر بانگ جرس

گنج حکمت به یاد 22 بهمن

 

گنج حکمت به یاد 22 بهمن

آسمان با هفت دست گرم و پنهانی دف می‌زد و رنگین‌کمانی از شوق و شور، کلاف ابرهای تیره را از هم باز می‌کرد. خورشید در جشنی بی‌غروب، بر بامِ روشنِ جهان ایستاده بود و تولدّ جمهوری گل محمّدی را کِل می‌کشید. بیست‌ودوم بهمن در هیئت روزی شکوهمند، آرام‌آرام از یال کوه‌های بلند و برفگیر فرود آمد و در محوّطه آفتابی انقلاب، ابدی شد و ما در سایه خورشیدی‌ترین مرد قرن به بارِ عامِ رحمت الهی راه یافتیم و صبح روشن آزادی را به تماشا ایستادیم.

اندک‌اندک جلوه‌هایی از تقدیرِ درخشان این نهضت به ملّت ما لبخند زد. حلول این صبح روشن را بزرگ می‌داریم و یاد ایثارگران سهیم در این حماسه سترگ را تا همیشه در خاطره خویش به تابناکی پاس خواهیم داشت.

سیّدضیاءالدّین شفیعی

معنای کلمات گنج حکمت

دف زدن: کنایه از «شادی کردن». تشخیص: آسمان دف می‌زد. کلاف: نخ و ریسمان و جز آن که گِرد کرده باشند؛ ریسمان پیچیده گِرد؛ دوک. تشبیه: رنگین کمانی از شوق و شور. تشبیه: کلاف ابرهای تیره. بام: طرف بیرونی سقف بنا؛ پشت بام. کِل کشیدن: هلهله و شادى. هیئت: شکل، صورت. یال: انتهاى بلندى کوه، گردنۀ کوه. تشخیص: جمهوری گل محمدی استعاره و تشخیص از انسان. محوّطه: پهنه، میدانگاه، صحن.

کنایه: «خورشیدی‌ترین مرد قرن» کنایه از امام خمینی (ره). بار: اجازۀ ملاقات، رخصت. بارِ عام: پذیراییِ عمومی، شرف‎یابی همگانی؛ مقابل بارِ خاص (پذیرایی خصوصی). تشبیه: صبح روشن آزادی. تقدیر: سرنوشت. نهضت: جنبش، قیام. استعاره: «صبح روشن» استعاره از «آزادی». حلول: آغاز، شروع. سترگ: بزرگ، عظیم. تابناک: درخشان، نورانی.

 حمایت مالی فارسی 100

چند نکته تکمیلی

ما در این مقاله، به بررسی معنی درس بانگ جرس و گنج حکمت به یاد 22 بهمن، درس دهم فارسی یازدهم پرداختیم و متن کامل مندرج در کتاب را آوردیم. برای دریافت متن کامل کتاب فارسی می‌توانید به سایت دفتر تالیف کتاب‌های فارسی مراجعه کنید. همچنین می‌توانید مجموعه ای از آثار منتخب حمید سبزواری را در این سایت بخوانید. البته من از شما می‌خواهم که بعد از خواندن این مقاله، به سراغ مطالعه این اشعار بروید.

همچنین ما، علاوه بر معنی درس بانگ جرس فارسی یازدهم، شرح و معنی درس‌های دیگر کتاب فارسی یازدهم را در سایت فارسی 100 قرار داده‌ایم. برای مطالعه مقاله شرح و معنی درس ذوق لطیف سایت فارسی 100 روی لینک کلیک کنید یا آن را لمس کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *