درس چشمه را خواندهاید؟ قرار است در این مقاله، با تمام جزئیات این درس مهم کتاب فارسی 1 آشنا شویم. این مقاله بهترین منبع برای یادگیری درس چشمه در امتحان نهایی فارسی دهم است.
آموزش، فقط محدود به چارچوب کلاس نیست. ما در سایت فارسی ۱۰۰ زمینهای برای بهرهگیری دانشآموزان از آموزش رایگان و همیشگی فراهم کردهایم.
در این پست آموزشی، شرح و معنی درس چشمه و گنج حکمت پیرایه خرد، درس اول فارسی دهم (فارسی 1) توسط گروه آموزشی راه روشن (دکتر سید علی هاشمی، دکتر امید نقوی و بهرام میرزایی) به شما ارائه میشود.
متن درس چشمه
گشت یكی چشمه ز سنگی جدا | غُـلغُله زن، چهره نما، تیزپا | |
گَه به دهان، بر زده كَف، چون صَدَف | گاه، چو تیری كه رَوَد بر هدف | |
گفت: درین مَعركه، یكتا منم | تاجِ سرِ گُلبُن و صحرا، منم | |
چون بِدَوَم، سبزه در آغوشِ من | بوسه زنَد بر سَر و بَر دوشِ من | |
چون بِگُشایَم زِ سرِ مو، شِكَـن | ماه ببیند رُخِ خود را به من | |
قطرۀ باران، كه دراُفتد به خاك | زو بِدَمَد بس گُهَرِ تابناك | |
در بَرِ من، رَه چو به پایان بَرَد | از خجلی سر به گریبان برد | |
ابر، زِ مَن، حاملِ سرمایه شد | باغ، زِ مَن، صاحبِ پیرایه شد | |
گُل، به همه رنگ و برازندگی | میكند از پرتوِ من زندگی | |
در بُنِ این پردۀ نیلوفری | كیست كُنَد با چو منی همسری؟ | |
زین نَمَط آن مَست شُده از غرور | رفت و زِ مَبدأ چو كمی گَشت دور | |
دید یكی بحر خروشندهای | سهمگِنی، نادره جوشندهای | |
نَعره بَرآورده، فَلَك كَرده كَر | دیده سیَه كرده، شُده زَهره دَر | |
راست به مانندِ یكی زلزله | داده تنش بر تنِ ساحل، یله | |
چشمۀ كوچك چو به آنجا رسید | وان همه هنگامۀ دریا بدید | |
خواست كزان وَرطه، قَدَم دَركشد | خویشتن از حادثه برتر كشد | |
لیك چنان خیره و خاموش ماند | كز همه شیرینسخنی گوش ماند | |
نیما یوشیج (علی اسفندیاری) |
کلیات درس چشمه
قالب شعر: مثنوی. نوع ادبی: تعلیمی. وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن.
علی اسفندیاری: در سال 1276ه.ش در دهکدۀ یوش استان مازندران متولّد شد. او بنیانگذار سبک تازهای در شعر است که «شعر نو» یا «شعر نیمایی» گفته میشود. نیما با داشتن آگاهی از لطایف زبان فارسی و ادبیّات فرانسه، در ادامۀ حرکت شاعرانی که پیش از او به تغییرِ قالبهای سنّتی روی آورده بودند، با انتشار منظومۀ «افسانه» در سال 1301ه.ش راه تازهای در ادبیّات فارسی گشود.
پانزدهسال بعد از انتشار افسانه، یعنی در سال 1316ه.ش نمونۀ کامل شعر نو که تمام ویژگیهای این شعر را در خود داشت؛ با نام «ققنوس» منتشر شد. نیما بعد از انتشار ققنوس به سرودن شعر نو ادامه داد و توانست جایگاه آن را تثبیت کند. مجموعۀ کامل اشعار فارسی و طبری نیما در یک کتاب جمعآوری و منتشر شده است. پدر شعر نوِ فارسی، در سال 1338 ه.ش در تهران درگذشت.
معنای کلمات درس چشمه
1- چشمه: جایی که آب از آن میجوشد و جاری میشود. غُـلغُله زن: با هیاهو و فریاد، شور و غوغاکنان (غلغل زدن: جوشیدن آب با صدا). چهرهنما: با خودنمایی. تیزپا: با سرعت و شتاب، شتابنده، سریع. 2- گَـه: گاه، گاهی. به دهان بر زدن: به دهان آوردن. 3- معركه: میدان جنگ، جای نبرد. یكتا: بینظیر، بیمانند. گلبُن: درخت گل، بوتۀ گل، گل سرخ، بیخ بوتۀ گل. صحرا: دشت.
5- بگشایم: بازکنم. شكَـن: پیچ و تاب، پیچ و خم زلف. رُخ: چهره، هر یک از دو طرف صورت. 6- درافتادن: فروافتادن. زو: از او. دمیدن: روییدن. بس: بسیار. گُهر: گوهر. تابناك: درخشان. 7- در برِ من: در آغوش من، همراه من. رَه: راه، مسیر. خجلی: شرمساری، خجالت. گریبان: یقه لباس. سر به گریبان بردن: کنایه از عزلت گزیدن، گوشه گرفتن. 8- حامل: حمل کننده. پیرایه: زیور، زینت. 9- برازندگی: شایستگی، لیاقت. پرتو: نور.
10- بُـن: ته، زیر. نیلوفری: آبی، صفت نسبی است، منسوب به نیلوفر، به رنگ نیلوفر، لاجوردی. پردۀ نیلوفری: آسمان آبی. همسری کردن: (ادعایِ) برابری کردن، رقابت کردن. 11- نَمَط: شیوه، روش، نوع. مَست شدن: از خود بیخود شدن. زِ: از 12– بحر: دریا. خروشنده: خروشان. سهمگِن: سهمگین، ترسناک. نادره: کمیاب، بیمانند، بینظیر. جوشنده: جوشان، مجازاً متلاطم.
13- نعره: فریاد. فلك: آسمان. دیده سیه كردن: خشمگین شدن (دهخدا: کنایه از چشم دوختن). زَهره: کیسۀ صفرا، قدما معتقد بودند که ترس شدید سبب ترکیدن زَهره میشود. ازاینرو زَهره مجاز از جرئت و شهامت است. زَهره دَر شدن: وحشتناک شدن، زهره تَرَک کردن. 14- راست: درست، دقیقاً. یله: آزاد، رها. یَلِه دادن: (در اینجا) تکیه دادن. 15- هنگامه: غوغا، هیاهو، داد و فریاد، شلوغی، جمعیّت مردم.
16– كزان: که از آن. وَرطه: گرداب، جای خطرناک، زمین پست، مهلکه، هلاکت. قَدَم دَركشیدن: عقب رفتن، فرار کردن. برتر كشیدن: نجات دادن. 17- خیره: حیران، مبهوت، سرگشته، فرومانده. خاموش: ساکت. شیرین سخنی: خوش صحبتی. گوش ماندن: شنونده بودن.
معنی درس چشمه + نکات درس چشمه
گشت یكی چشمه ز سنگی جدا | غُـلغُله زن، چهره نما، تیزپا |
بیت 1: چشمهای با غُلغُل و فریاد و خودنمایی از (دل) سنگی جدا شد و با سرعت جاری گشت.
نکات: صفت فاعلی مرکب کوتاه شده: غلغله زن و چهره نما. صفت مرکب: تیزپا. واژۀ املایی: غلغله زن. ویژگی سبکی: استفاده از «یکی» به جای «یک» یا «ی» نکره از ویژگیهای شعر سبک خراسانی است و شعر را قدیمی کرده است. این بیت کلاً یک جمله است. استعاره و تشخیص: چشمه موجود جانداری تصور شده است که خودنمایی میکند و تیزپا است. کنایه: «چهره نما» کنایه از «خودنما». کنایه: «تیزپا» کنایه از «شتابان».
گـَه به دهان، بر زده كَف، چون صَدَف | گاه، چو تیری كه رَوَد بر هدف |
بیت 2: گاهی به خاطر خشم (و گیر افتادن در سنگها) کفی مانند صدف (سپید رنگ) به دهان میآورد و گاه مانند تیری که به سمت هدف میرود (به سرعت حرکت میکرد).
نکات: بیت کلاً 2 جمله است. حذف فعل: فعل «بود» از هر دو مصراع به قرینۀ معنایی حذف شده است. تشبیه: «کف» از نظر سپیدی به «صدف» تشبیه شده است. تشبیه: «چشمه» از نظر حرکت سریع به «تیر» تشبیه شده است. استعاره و تشخیص: چشمه. جناس: «صدف» و «هدف»؛ همچنین «چون» و «چو». کنایه: «کف به دهان آوردن» کنایه از «خشم و عصبانیت» است. تناسب: «دهان، صدف» و «تیر، هدف».
گفت: درین مَعركه، یكتا منم | تاجِ سرِ گُلبُن و صحرا، منم |
بیت 3: چشمه (با خود) گفت در این میدان من بیهمتا هستم. من تاجِ سرِ هر گل (زیبا) و (حتی) تاج سرِ (این) دشت هستم.
نکات: واژۀ املایی: معرکه. مسند: «یکتا» در مصراع اول و «تاج سر» در مصراع دوم. نهاد: «من» در هر دو مصراع. این بیت سه جمله است. استعاره و تشخیص: «چشمه». مجاز: «تاج» مجاز از «زینت». تشبیه: «چشمه» به «تاج». کنایه: «تاج سر بودن» کنایه از «بسیار عزیز و محترم بودن» است. استعاره و تشخیص: سرِ گلبن و صحرا. واجآرایی: «م». مفهوم: غرور و خودبینی.
چون بِدَوَم، سبزه در آغوشِ من | بوسه زنَد بر سَر و بَر دوشِ من |
بیت 4: وقتی به سرعت حرکت میکنم (میدوم) سبزهها در آغوش من هستند و بر سر و دوش من بوسه میزنند (به من ابراز محبت میکنند).
نکات: ترکیب اضافی: «آغوش من» و «دوش من». بیت 2 جمله است. استعاره و تشخیص: «چشمه» و «سبزه» موجود جاندار تصور شدهاند. جناس ناهمسان: «در»، «سر» و «بر». مراعات نظیر: «سر، دوش، آغوش». مفهوم: غرور و خودبینی.
چون بِگُشایَم زِ سرِ مو، شِكَن | ماه ببینَد رُخِ خود را به من |
بیت 5: وقتی (در هنگام شب) پیچ و تاب موهای خود را باز میکنم (آرام هستم)، ماه چهرۀ خود را در (آیینۀ) من تماشا میکند.
نکات: ترکیب اضافی: «رخ خود». بیت 2 جمله است. استعاره: «مو» استعاره از «آب» و «شکن» استعاره از «موج». استعاره و تشخیص: «چشمه» و «ماه» جاندار تصور شدهاند. کنایه: «چین و شکن مو را گشودن» کنایه از «آرام شدن» است. مراعات نظیر: «سر، مو، شکن، رخ». مفهوم: غرور و خودبینی.
قطرۀ باران، كه دراُفتد به خاك | زو بِدَمَد بس گُهَرِ تابناك |
بیت 6: قطرۀ باران هنگامی که به زمین میافتد از آن گلها و گیاهان درخشان فراوانی میروید (با وجود این …).
نکات: ترکیب اضافی: قطرۀ باران. ترکیب وصفی: گهر تابناک. بیت 2 جمله است. استعاره: «گهر» استعاره از گل و گیاه. این بیت با بیت بعد موقوفالمعانی است.
در بَرِ من، رَه چو به پایان بَرَد | از خجلی سر به گریبان برد |
بیت 7: وقتی راه خود را در آغوش من به پایان میرساند (اگر به جای خاک در چشمه بیفتد) از خجالت خود را پنهان میکند.
نکات: بیت 2 جمله است. جناس ناهمسان: «در»، «بر» و «سر». کنایه: «سر به گریبان بردن» کنایه از «عزلت گزیدن»، «گوشه گرفتن» و «خود را پنهان کردن» است. استعاره و تشخیص: «قطرۀ باران» جاندار تصور شده است. مفهوم: غرور و خودبینی.
ابر، زِ مَن، حاملِ سرمایه شد | باغ، زِ مَن، صاحبِ پیرایه شد |
بیت 8: ابر به خاطر وجود من است که باران را حمل میکند (هرچه دارد از من دارد). باغ به خاطر وجود من این گلها و گیاهان زیبا را دارد.
نکات: واژۀ املایی: حامل. بیت 2 جمله است. واژه آرایی (تکرار): «ز من». موازنه: کل بیت موازنه دارد. استعاره و تشخیص: «ابر» و «باغ» جاندار تصور شدهاند. استعاره: «سرمایه» استعاره از «باران» و «پیرایه» استعاره از «گلها و گیاهان». واجآرایی: در «م». مفهوم: غرور و خودبینی.
گُل، به همه رنگ و برازندگی | میكند از پرتوِ من زندگی |
بیت 9: گل با همۀ زیبایی و شایستگیاش در اثر نور وجود من زنده است (زندگی میکند).
نکات: ترکیب اضافی: پرتو من. کلِّ بیت یک جمله است. واجآرایی: در «گ»، «ن» و… . مفهوم: غرور و خودبینی.
زنگ تفریح درس چشمه و سنگ
اینجا ایستگاه زنگ تفریح درسس چشمه و سنگ است. خواندن پشت سر هم و بیوقفه مطالب، باعث کاهش یادگیری ذهن میشود. بههمینخاطر، این ایستگاه زنگ تفریح را برای شما قرار دادیم که تا برای چند لحظه کوتاه از مباحث درسی فاصله بگیرید و بعد، دوباره به خواندن درس مشغول شوید. در این ایستگاه زنگ تفریح از ویدئوهای کوتاه طنز و سوالها و چالشهای مختلف استفاده میکنیم.
ادامه معنی درس چشمه
در بُـنِ این پردۀ نیلوفری | كیست كُـنَد با چو منی همسری؟ |
بیت 10: زیر این آسمان آبی (در این دنیا)، کیست که بتواند با من برابری کند؟! (هیچکس نمیتواند).
نکات: ترکیب وصفی: پردۀ نیلوفری (رنگها صفت محسوب میشوند). پرسش انکاری: بیت یک جمله است. استعاره: «پردۀ نیلوفری» استعاره از «آسمان آبی». کنایه: «در بن این پردۀ نیلوفری» کنایه از «سرتاسر جهان» و «همسری کردن» کنایه از «برابری کردن» است.
زین نَمَط آن مَست شُده از غرور | رفت و زِ مَبدأ چو كمی گشت دور |
بیت 11: آن چشمه که به خاطر غرور از خود بیخود شده بود، همانطور رفت و وقتی کمی از سرچشمه دور شد … (ادامه در بیت بعد).
نکات: گروه اسمی در جایگاه نهاد: «آن مست شده از غرور». واژه های املایی: «نمط» و «مبدأ». بیت 2 جمله است. تشخیص: «چشمه» جاندار تصور شده است. واجآرایی: در «م». موقوف المعانی. کنایه: «مست شده» کنایه از «بی خودی و سرخوشی».
دید یكی بحر خروشندهای | سهمگِنی، نادره جوشندهای |
بیت 12: دریای خروشانِ ترسناکی دید که به صورت کمنظیری متلاطم بود.
نکات: ترکیب وصفی: بحر خروشنده. صفت فاعلی: «جوشنده» و «خروشنده». واژه های املایی: بحر و سهمگن. استفاده از «یکی» به جای «یک» برای نکره؛ همچنین استفاده از «سهمگن» به جای «سهمگین»، از ویژگیهای شعر سبک خراسانی است و شعر را قدیمی کرده است. این بیت را میتوان یک جمله دانست. واجآرایی: «ن» و «ی».
نَعره بَرآورده، فَلك كَرده كَر | دیده سیَه كرده، شُده زَهره دَر |
بیت 13: (دریا را دید در حالی که) فریاد میکشید و (گوش) آسمان را کر کرده بود. خشمگین و وحشتناک شده بود.
نکات: واژه های املایی: نعره، زهره. بیت 4 جمله است. تشخیص: «دریا» و «آسمان» جاندار تصور شدهاند. کنایه: «کر کردن (گوش) فلک» کنایه از فریاد بسیار بلند کشیدن و «دیده سیه كردن» کنایه از خشمگین شدن. (دهخدا: کنایه از چشم دوختن). «زَهره دَر شدن» کنایه از وحشتناک شدن، زهره تَرَک کردن.
راست به مانندِ یكی زلزله | داده تـنـش بر تنِ ساحل، یله |
بیت 14: (دریا) درست مانند زمینلرزهای (وحشتناک)، تن خود را بر روی ساحل رها کرده بود (لَم داده بود).
نکات: قید: «راست» در اینجا قید است. بیت را میتوان 2 جمله دانست. تشبیه: «دریا» به «زلزله» تشبیه شده است. استعاره و تشخیص: «دریا» و «ساحل». واژه آرایی (تکرار): تن.
چشمۀ كوچك چو به آنجا رسید | وان همه هنگامۀ دریا بدید |
بیت 15: وقتی چشمۀ کوچک به آنجا (دریای خروشان) رسید و آن همه هیاهو و غوغای دریا را دید … (ادامه در بیت بعد).
نکات: ترکیب وصفی: چشمۀ کوچک. ترکیب اضافی: هنگامۀ دریا. مفعول: گروه اسمی «آن همه هنگامۀ دریا» در جایگاه «مفعول» قرار دارد. بیت 2 جمله است. واجآرایی: «چ». استعاره و تشخیص: «چشمه» جاندار تصور شده است. این بیت با دو بیت بعد موقوفالمعانی است.
خواست كزان وَرطه، قَدَم دَركشد | خویشتن از حادثه برتر كشد |
بیت 16: سعی کرد که از آن جای خطرناک فرار کند و خود را از حادثه پیش رویش (= ریختن در دریا) نجات دهد… (ادامه در بیت بعد).
نکات: واژه های املایی: ورطه، حادثه. بیت 3 جمله است. کنایه: «قدم درکشیدن» کنایه از «فرار کردن» و «دوری کردن». خود را «برتر كشیدن» کنایه از «نجات دادن» است. این بیت با بیت قبل و بعد موقوفالمعانی است.
لیك چنان خیره و خاموش ماند | كز همه شیرین سخنی گوش ماند |
بیت 17: امّا آنقدر مبهوت و ساکت ماند که با وجود تمام خوشصحبتیهایی که (پیشتر) میکرد، تنها شنوندۀ صدای دریا شد.
نکات: استعاره و تشخیص: «چشمه» جاندار تصور شده است. حس آمیزی: شیرینسخنی. مجاز: «گوش ماندن» مجاز از شنیدن است (به علاقه آلیه).
نکات ضروری درس چشمه
* ادبیات تعلیمی:
اثر تعلیمی، اثری است که با هدف آموزش و تعلیم، موضوعهایی از حکمت، اخلاق، مذهب یا دانشی از معارف بشری را بیان میکند. آثار تعلیمی میتوانند تخیلی- ادبی باشند تا مسئلهای را به صورت روایی یا نمایشی با جذّابیت بیشتر ارائه دهند. ازاینگونه آثار ادبی، بهویژه در کتابهای درسی و ادبیات کودک و نوجوان بهره میگیرند.
بسیاری از شاهکارهای ادبی (قابوس نامه، کلیله و دمنه، گلستان، بوستان، مثنوی معنوی) و آثار طنز، جنبۀ تعلیمی دارند. درس چشمه نیز از جمله متنهای ادبیات تعلیمی به حساب میآید. شاعر در درس چشمه ماجرای چشمه مغروری را بیان میکند که پیوسته به خود مینازد، اما در پایان، متوجه اشتباه خود میشود.
* حسآمیزی:
منظور از حس آمیزی، آمیختن حسهای مختلف در کلام است؛ مثلاً در بیت زیر از حافظ:
بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم | كه سر تا پای حافظ را چرا در زر نمیگیرد |
«شعر تر شیرین» آمیختگی سه حس از حواس پنجگانه را با هم دارد؛ حس شنوایی (شعر شنیدنی است)، حس لامسه (تر بودن لمس کردنی است) و حس چشایی (شیرینی چشیدنی است). در بیت آخر درس چشمه نیز «شیرینسخنی» دارای آرایۀ حس آمیزی است.
* تشبیه:
یکی از رایجترین و پرکاربردترین صنایع ادبی است و بعضی از ادیبان عقیده دارند تشبیه و استعاره مهمترین پایههای بیان ادبی هستند. تشبیه آن است که چیزی را در صفتی به چیزی دیگر مانند کنند. تشبیه چهار رکن دارد: مشبّه، مشبّهٌ به، وجه شبه و ادات تشبیه.
مشبّه: چیزی یا کسی است که قصد مانند کردن آن را داریم.
مشبّهٌ به: چیزی یا کسی است که مشبّه، به آن مانند میشود.
وجه شبه: صفت مشترک بین مشبّه و مشبّهٌ به است.
ادات تشبیه: واژهای است که پیوند شباهت را نشان میدهد.
مثلاً در جملۀ او مثل ماه زیبا است؛ «او» مشبّه؛ «ماه» مشبّهٌ به؛ «زیبایی» وجه شبه و «مثل» ادات تشبیه است. در درس چشمه موارد متعددی از تشبیه را داشتیم.
* موقوف المعانی:
هنگامی که معنای یک بیت، ناقص است و برای تکمیل معنای آن به بیت یا بیتهای بعدی نیاز باشد، به آن دو یا چند بیت «موقوفالمعانی» میگویند. موقوف به معنای ایستانده و وابسته است و منظور از موقوفالمعانی این است که درک معنای یک بیت وابسته به معنی بیت یا ابیات بعدی است. در درس چشمه سه بیت پایانی موقوفالمعانی هستند؛ یعنی معنای آنها با هم تکمیل میشود.
* موازنه:
هنگامی به وجود میآید که واژههای دو مصراع یک بیت شعر یا دو جمله در نثر، نظیر به نظیر با هم هموزن باشند. به عبارت دیگر تقابل سجعهای متوازن (در دو مصراع یا دو جمله) موازنه نامیده میشود؛ مثلا در بیت هشتم درس چشمه آرایۀ موازنه دیده میشود.
* پرسش انکاری (استفهام انکاری):
اگر جملۀ پرسشی (با فعل مثبت) برای انکار موضوعی بیاید «پرسش انکاری» به وجود میآید. در پرسش انکاری سؤالکننده به دنبال دریافت پاسخ نیست؛ بلکه میخواهد با طرح پرسش، خواننده را به رد سخن و مطلبی ترغیب کند؛ مثلا در مصراع «همچو نی زهری و تریاقی که دید؟» منظور از پرسش آن است که «هیچکس ندیده است». در بیت دهم درس چشمه میتوان نمونۀ این آرایه را مشاهده کرد.
* مجاز:
به کار بردن واژهای در غیر معنی حقیقی آن است؛ به شرط اینکه در جمله «علاقه» و رابطهای که تناسبی است بین حقیقی و مجازی بودن معنی یا نشانهای برای تشخیص مَجاز بودنِ واژه، موجود باشد. مجاز را با توجّه به علاقههای آن میتوان بررسی کرد. تعدادی از علاقههای مشهور در مَجاز عبارتند از: کل و جزء، حال و محل، سبب و مسبب، آلیه و…
علاقۀ آلیه: آن است که ابزاری جانشین کاری شود که با آن ابزار انجام میشود؛ مثلا در بیت پایانیِ درس چشمه، گوش، جانشینِ «شنیدن» شده است.
وقتی فردوسی میگوید:
جهان دل نهاده بر این داستان همان بخردان و همان راستان
از مجاز بهره برده و کلمۀ «جهان» را در معنی «مردم جهان» استفاده کرده است.
گنج حکمت پیرایه خرد
در آبگیری سه ماهی بود: دو حازم، یکی عاجز. از قضا، روزی دو صیاد بر آن گذشتند و با یکدیگر میعاد نهادند که دام بیارند و هر سه را بگیرند. ماهیان این سخن بشنودند. آن که حزم زیادت داشت و بارها دستبرد زمانۀ جافی را دیده بود، سبک روی به کار آورد و از آن جانب که آب در میآمد، بَرفَور بیرون رفت. در این میان، صیادان برسیدند و هر دو جانب آبگیر محکم ببستند.
دیگری هم که از پیرایۀ خرد و ذخیرت تجربت بی بهره نبود، با خود گفت: «غفلت کردم و فرجام کار غافلان چنین باشد و اکنون وقت حیلت است. هرچند تدبیر در هنگام بلا فایدۀ بیشتر ندهد، با این همه عاقل از منافع دانش هرگز نومید نگردد و در دفع مکاید دشمن تأخیر صواب نبیند. وقت ثبات مردان و روز فکر خردمندان است.» پس خویشتن مرده کرد و بر روی آب میرفت. صیاد او را برداشت و چون صورت شد که مرده است، بینداخت. به حیلت خویشتن در جوی افکند و جان به سلامت برد.
و آن که غفلت بر احوال وی غالب و عجز در افعال وی ظاهر بود، حیران و سرگردان و مدهوش و پایکشان، چپ و راست میرفت و در فراز و نشیب میدوید تا گرفتار شد.
کلیله و دمنه، ترجمۀ نصرالله منشی
معنای کلمات گنج حکمت پیرایه خرد
آبگیر: برکه. حازم: محتاط، بااحتیاط، دوراندیش. عاجز: ناتوان. از قضا: اتفاقا. صیاد: شکارچی. میعاد نهادند: قرار گذاشتند. حزم: احتیاط. دستبرد: هجوم و حمله. جافی: ستمگر، ظالم. سبک: فورا. بَرفَور: فورا. پیرایه: زیور و زینت. ذخیرت: ذخیره. تجربت: تجربه. فرجام: پایان، آخر. حیلت: چارهاندیشی، مکر. مکاید: بداندیشیها، حیلهها. صواب: درست. خویشتن مرده کرد: خود را به مردن زد. صورت شد: تصور شد. غالب: چیره. عجز: ناتوانی. پایکشان: با تأنی و مشکل حرکت کردن.
چند نکته تکمیلی
ما در این مقاله، به بررسی معنی درس چشمه و گنج حکمت پیرایه خرد پرداختیم و متن کامل مندرج در کتاب را آوردیم. برای دریافت متن کامل کتاب فارسی میتوانید اینجا کلیک کنید. همچنین برای خواندن متن کامل شعر درس چشمه، اینجا کلیک کنید و اگر میخواهید مجموعهای از اشعار نیما را بخوانید، اینجا کلیک کنید. البته من از شما میخواهم که بعد از خواندن این مقاله، به سراغ مطالعه بخشهای دیگر کتاب بروید.
همچنین ما، علاوه بر معنی درس چشمه فارسی دهم، شرح و معنی درسهای دیگر کتاب فارسی دهم را در سایت فارسی 100 قرار دادهایم. برای مطالعه این مقالهها، اینجا کلیک کنید.