«-آقای نویسنده درست بنویس!
– تلاش میکنم صادق باشم. تحریم از مبادلۀ کالا و ارز جلوگیری میکند. نمیگذارد کالا و ارز شما در کشور دیگری راه پیدا کند… اما تحریم به جز کالا و ارز شما، جلو حرکت حرف شما را هم میگیرد.
دوباره دستم را میگیرد و فشار میدهد و با خوشحالی تأیید میکند. بیشتر صدایی میشنوم از داخل حنجره اش که نشان رضایت است. حالا وقتش است که در کوتاهترین زمان حرفم را بزنم. میگویم:
– در تحریم کالا و ارز، مقصر امپریالیسم است؛ اما مقصر اصلی تحریم حرف شما، امپریالیسم نیست، خودتان هستید!»
نیم دانگ پیونگ یانگ
آن نقطه تاریک در نقشۀ جهان
درست است که در عصر انفجار اطلاعات زندگی می کنیم و در این دوره و زمانه کوچکترین و بی اهمیتترین خبرها نیز به واسطۀ شبکههای تلویزیونی و رسانههای اجتماعی، خیلی سریع در همه جا پخش می شوند و مردم زیادی از آنها اطلاع می یابند؛ اما درست در همین عصر خبرزده، هنوز کشورها و مناطقی از جهان وجود دارند که کمترین اطلاعات و اخبار از آنها در رسانههای دنیا منعکس میشود. انگار که این سرزمینها در یک برهه زمانی تاریخی گرفتار شده اند و در دوره ما وجود ندارند.
یکی از سرزمینهای دورافتاده از جریان زندگی بشر امروز، کره شمالی است. کشوری که جز نام موشک و شاخ و شانه کشیدنهای گاه و بیگاه رهبرانش، خبر دیگری از آن به جهان بیرون درز نمی کند. در این میان بسیاری از افراد ماجراجو هستند که دوست دارند برای یک بار هم که شده پا به این سرزمین بگذارند و با زندگی روزمره مردم این سرزمین که در هیچ جا سخنی از آن نیست، از نزدیک آشنا شوند.
خبر بد اینکه تعداد افراد کمی میتوانند از این کشور بازدید کنند، چون با توجه به ساختار سیاسی و حکومتی کره شمالی، افراد معدودی مجوز ورود به این کشور را به دست میآورند. پس تنها راه شناخت ما از این کشور کوچک شرق آسیا، مطالعه سفرنامه هایی است که پیرامون آن نوشته شده است. این سفرنامهها عمدتا توسط معدود نویسندگان غربی نوشته شده اند که در فرصتهای مختلف توانسته اند به این کشور سفر کنند. یکی از این سفرنامهها کتاب «پیونگ یانگ؛ سفری به کرهی شمالی» است که توسط «گی دولیل» کارتونیست شناخته شده کانادایی نوشته شده است. این کتاب توسط «عاطفه احمدی» به زبان فارسی ترجمه شده است و شما می توانید این کتاب را از اینجا سفارش دهید.
ما و کره شمالی
روابط سیاسی میان ایران و کره شمالی از دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران، بویژه بعد از همکاریهای تسلیحاتی کره شمالی در دوران دفاع مقدس، گسترش پیدا کرد. هر دو کشور در میان اهداف مختلفی که برای خود ترسیم کرده اند، یک هدف مشترک دارند و آن هم مبارزه با فزونخواهی امریکا است و از طرف دیگر هر دو کشور سالهای متمادی، طعم تلخ تحریمهای همه جانبه امریکا را چشیده اند. از این رو در این سالها روابط سیاسی میان ایران و کره شمالی همواره مورد توجه بوده است.
با توجه به مواردی که گفته شد، در سالهای اخیر وضعیت مردم کره شمالی و نحوه زندگی آنان کنجکاوی ایرانیان زیادی را برانگیخته است و گزارشهایی درباره نحوه زندگی مردم این کشور در رسانهها منتشر شده است.
ازجمله:
حقایقی عجیب درباره ی کره شمالی که 100% واقعیت دارند
یکی از آثاری که به طور ویژه و بیواسطه به معرفی زندگی انسان کره شمالی میپردازد، کتاب «نیم دانگ پیونگ یانگ» اثر «رضا امیرخانی است. این کتاب حاصل دو سفر نویسنده به کشور کره شمالی است و دربردارنده اطلاعات مفیدی درباره ساختار حکومت، مردم، وضع سیاسی و اجتماعی و اقتصاد کره شمالی است. در این کتاب به شیوه بسیاری از سفرنامهها، روایات سفر بر اساس روزهای مسافرت تدوین شده است. در ادامه مقاله به معرفی این کتاب میپردازیم.
معرفی کتاب
«نیم دانگ پیونگ یانگ» با ناز و ادای رضا امیرخانی برای یک سفر کاری شروع میشود. آنجا که در ابتدای کتاب، بیاطلاع از مقصد، به لطایف الحیل میخواهد پیشنهاد یک سفر را رد کند، اما وقتی میفهمد که مقصد سفر کدام کشور است؛ یک باره تسلیم میشود؛ «آن چه بود که اول میگریختی و این چیست که امروز درمی آویزی؟» (مرصاد العباد)
این کتاب 343 صفحه ای در 4 فصل نوشته شده است که مطابق شیوه معمول رضا امیرخانی، این نامگذاری ها خالی از طنز و ایهام نیستند. نام فصلهای این کتاب عبارتند از:
- الطریق ثم الرفیق
- کیم چی
- قاشق چی
- چیطولی
الطریق ثم الرفیق
فصل اول (الطریق ثم الرفیق) حکم مقدمه و باب ورود به بحث اصلی را دارد. نام این فصل که تغییر شکل یافته عبارت «الرفیق ثم الطریق» است (برای مطالعه بیشتر درباره این جمله کلیک کنید) نشان میدهد که نویسنده بیش از آنکه در بند همسفرانش باشد، به یک مقصد متفاوت از آنچه تاکنون رفته است میاندیشد و برای یک نویسنده تیزبین چه مقصدی بهتر از کره شمالی:
«حسین دعایی میخواهد چگونگی سفر را توضیح بدهد و از همراهان بگوید… خیلی توضیح نمیخواهم دیگر. میتوانم بفهمم که رفتن به کره شمالی تا چه اندازه مهم است. الرفیق ثم الطریق مال همه دنیاست به جز کره شمالی! اینجا فقط الطریق مهم است با رفیق باشد یا با غریق باشد یا با حریق یا با هر بیق دیگری هم قافیه باشد، تفاوتی ندارد!» (نیم دانگ پیونگ یانگ، ص 9)
همچنین در این فصل، نویسنده همسفران خود را معرفی میکند و میگوید که چگونه با وجود ناکامیهای قبلی در راه رسیدن به ویزای کره شمالی، این بار شرایط سفر فراهم شد.
کیم چی
در فصل دوم، نویسنده به بیان خاطرات خود از سفر اول به کره شمالی میپردازد. او با نگاهی دقیق و تیزبین، تمام مواردی را که به نظرش جالب میرسد، برای مخاطب تعریف میکند و متنها را با یک تصویرسازی دقیق، چنان به خواننده ارائه میکند که خواننده می تواند تصویر واضح و روشنی از خیابانها و ساختمانها و اتفاقات رخ داده در کره شمالی را در ذهن داشته باشد. میتوان گفت که گریز نویسنده از چارچوبهای رسمی و از پیش تعیین شده سفر، آن گونه که میزبان کره ای برای مهمانان خود تدارک دیده است، از بخشهای هیجان انگیز و گاه دلهره آور این سفرنامه است که گوشههایی از زوایای پنهان زندگی مردم کره شمالی را پیش چشم خوانندگان میگذارد.
آفرینش طنز در کلام
امیرخانی، از طنز در کلام خود بسیار بهره میبرد؛ آنگونه که میتوان گفت، طنز یکی از ویژگیهای نثر این نویسنده است. در کتاب «نیم دانگ پونگ یانگ» هم، او در جای جای متن کتاب از زبان طنز بهره برده است. یکی از شیوههای آفرینش طنز در نثر امیرخانی، آمیختن امثال و عبارات عربی، حتی آیات و احادیث با واژههای فارسی است؛ مثلا نویسنده در هنگام گزارش بازدید از موزه اصلی کی. پی. اِی، زمانی که به ماجرای تاثر راهنما از مرگ رهبر پیشین کره شمالی (کیم ایل سونگ) میرسد، میگوید: «آجرکم الاون فی مصیبت جده» (نیم دانگ پیونگ یانگ، ص 114). این عبارت را ما معمولا در مراسمهای مذهبی میشنویم.
همچنین استفاده از تکیه کلامهای ترکی، در بخشهای مختلف متن، به صورت ناشیانه، یکی دیگر از شگردهای طنزپردازی امیرخانی است.
یکی دیگر از روشهای طنزآفرینی امیرخانی، برگزیدن نامها و القاب خاص برای افراد مختلف، با توجه به چهره، حرفها و … است؛ مثلا نام مترجم کره ای را «زبان دان» میگذارد و تا آخر کتاب او را به همین نام میخواند و یکی از مسئولان رده بالای حزب را «دهان برعکس» میخواند و به یک مسئول دیگر، به دلیل آنکه مدتی در سفارت کره شمالی، واقع در خیابان ظفر تهران خدمت کرده است، «بچه خیابان ظفر» میگوید.
تغییر دادن تلفظ کلمات و ایجاد ایهام، یکی دیگر از روشهای اصلی رضا امیرخانی در نویسندگی است که در بیشتر مواقع منجر به طنز میشود. امیرخانی در استفاده از این شیوه ید طولایی دارد و در کتابهای پیشین خود، به ویژه «بیوتن» از این روش استفاده کرده است. در «نیم دانگ پیونگ یانگ» نیز بسیار از این روش بهره گرفته شده است، آنگونه که نام دو فصل این کتاب «قاشق چی» و «چیطولی» با استفاده از همین روش انتخاب شده است.
قاشق چی
«جمال خاشقچی» خبرنگار سعودی بود که به دلیل افشای بعضی اخبار محرمانه به شکل مرموزی توسط نهادهای امنیتی سعودی در خاک ترکیه کشته شد. کشته شدن این خبرنگار، برخلاف تصور عاملان اصلی، ابعاد وسیعی پیدا کرد و تا ماهها تیتر اول اخبار دنیا، به ویژه اخبار صدا و سیمای ایران بود (این حجم از اطلاع رسانی را تاریخ فراموش نخواهد کرد).
حالا در کتاب «نیم دانگ پیونگ یانگ»، رضا امیرخانی هم از فرصت بهره میبرد و ضمن آفرینش طنز با عنوان «قاشق چی»، به نوعی این مطلب را به مخاطب خود میگوید که در پی انجام یک کار سخت و خطرناک است. نویسنده در این فصل، پس از پایان سفر رسمی اش به کره شمالی، به تلاش هایش برای بازگشت دوباره به این کشور و بازدید از آن در قالب یک سفر غیررسمی میپردازد. تلاشهایی که بسیار خواندنی هستند.
قیاس مدام
یکی از نکاتی که نویسنده در تمام فصلها، همچنین در این فصل از کتاب «نیم دانگ پیونگ یانگ» به آن پرداخته است مقایسه میان حکومت ایران و کره شمالی و مردم این کشور از جنبههای مختلف است. او در جایی مینویسد:
«تا پیش از آمدن تصور من این بود که دستاوردهای پیونگ یانگ در انرژی هسته ای به جایی رسیده باشد که انرژی برق حاصل از نیروگاه هسته ای یکی از اقلام عمده صادراتی شان باشد. حلا با شگفتی تمام میبینم که حتی از تامین برق داخلی هم برنمی آیند و نیروگاه زغال سنگی دارند. از آن سو، بازدید امروز از موزه نظامی، به من اطمینن میدهد که در تجهیزات نظامی دست بالا دارند. گذشته از آن، همین مذاکره دیروز دلیل محکم تری است بر قدرت نظامی.
… حالا سوال جدی این است که چرا پیشرفت نظامی، آن هم در صنایع نظامی لبۀ حمله ای مثل سلاح هسته ای، نتوانسته است باعث پیشرفت غیرنظامی شود. همان سوالی که مشابهش را در ایران داریم و کسی به آن پاسخ نمیگوید. مردم میپرسند اگر موشک نقطه زن داریم و اگر واقعا نفربر زرهی کارا میسازیم، چرا نمیتوانیم خودرو پراید را بهسازی کنیم و با همۀ قطعه سازیمان، اتومبیل جدید و به روز طراحی کنیم؟» (نیم دانگ پیونگ یانگ، ص 124 و 125)
این مقایسهها در جنبههای مختلف، خصوصا مسائل حکومتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انجام میشود و ذهن نویسنده را درگیر میکند. رضا امیرخانی، خود در این باره مینویسد: «چه چیز کره شمالی برای ما، برای مخاطب ایرانی جذاب است؟ مخاطب چه سوالی دارد؟ قسمتی را حدس میزند و قسمتی را شنیده است… پس به خلاف ظاهر و انتظار اولیه، سوال باید جای دیگری باشد. سوال اصلی اینجاست. آیا ما دو کشور به هم شباهت داریم؟ آیا پس از تحریمهای مهیب و شدید شباهت خواهیم داشت؟» (نیم دانگ پیونگ یانگ، ص 193 و 194). میتوان گفت که عموما نویسنده بر این عقیده است که با وجود شباهتهای ظاهری، تفاوت میان دو کشور ایران و کره شمالی، فراوان است.
چیطولی
فصل پایانی کتاب، ماجرای بازگشت دوباره رضا امیرخانی به کره شمالی است. روح تشنه این نویسنده دوباره به سمت کره پر میکشد و او این بار، پس از رایزنیهای فراوان، در قالب یک سفر شخصی به کره شمالی میرود؛ اما این مطلب، تنها تفاوت سفر دوباره رضا امیرخانی با سفر قبلی نیست؛ نویسنده در این سفر به دنبال دیدن و شناخت انسان کره شمالی است: «در سفر بعدی باید به دنبال انسان کره شمالی باشم نه حکومت کره شمالی» (نیم دانگ پیونگ یانگ، ص 201).
نویسنده در این سفر بیش از پیش تلاش میکند که با مردم کره شمالی ارتباط بگیرد و هرچند در موارد متعددی نتیجه دلخواه حاصل نمیشود، اما همین موارد هم میتواند اطلاعات خوبی به خواننده بدهد. نویسنده در این فصل به بیان مشاهداتش از یک هتل جدید، زایشگاه، دیدار با نویسندگان، کتابفروشی، منزل شخصی یک خانواده کره ای و … میگوید و بیش از پیش، ما را با انسان کره شمالی آشنا میکند.
رضا امیرخانی
رضا امیرخانی، نویسنده و منتقد ادبی معاصر، زاده سال 1352 در تهران است. او دوران راهنمایی و دبیرستان را در دبیرستان سمپاد علامه حلی تهران گذراند. او در سال 1370 در رشته مهندسی مکانیک وارد دانشگاه صنعتی شریف شد. اتفاقات گوناگون در زندگی امیرخانی باعث گرایش او به ادبیات و داستان نویسی شد و همین اتفاق، تغییر مهمی در روند کاری او ایجاد کرد. اولین رمان او با عنوان «ارمیا» با درون مایه انتقادی در سال 1374 منتشر شد و پس از این کتاب، آثار متعددی از او منتشر شد که از آن میان، کتاب «ر ه ش» برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش ادبیات شد.
یکی از درون مایههای ثابت کتابهای امیرخانی، دیدگاه انتقادی او نسبت به عملکرد دولتهای مختلف ایران، به ویژه در زمینه مسائل اجتماعی و اقتصادی است. همچنین امیرخانی در نگارش متنها و داستان هایش از یک رسم الخط خاص پیروی میکند که با عرف جامعه متفاوت است و تمایزی میان آثار او و دیگر نویسندگان پدید آورده است.
کتاب شناسی رضا امیرخانی
- ارمیا (رمان، سال ۱۳۷۴)، انتشارات سوره مهر از سال ۹۲ انتشارات افق
- ناصر ارمنی (مجموعه داستان، سال ۱۳۷۸)، انتشارات کتاب نیستان
- من او (رمان، سال ۱۳۷۸)، نشر افق
- ازبه (داستان بلند، سال ۱۳۸۰)، انتشارات کتاب نیستان
- داستان سیستان (سفرنامه، سال ۱۳۸۲)، انتشارات قدیانی
- نشت نشا (مقاله بلند، سال ۱۳۸۴)، انتشارات قدیانی
- بیوتن (رمان، سال ۱۳۸۷)، انتشارات علم
- سرلوحهها (مجموعه یادداشتهای پراکنده سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ – سال ۸۸)
- نفحات نفت (سال ۱۳۸۹)، نشر افق
- جانستان کابلستان (سال ۱۳۹۰)، نشر افق
- قیدار (سال ۱۳۹۱)، نشر افق
- رهش (رمان، زمستان ۱۳۹۶)، نشر افق
- نیمدانگ پیونگیانگ (سفرنامه، زمستان ۱۳۹۸)، نشر افق
حال که این معرفی کتاب را خواندید، به شما پیشنهاد میکنم که در بخش «جدا از کنکور»، معرفی سایر کتابها را نیز مطالعه کنید.